ایجان و ای جانان من رحمی بکن بر جان من
ای مرهم درمان من رحمی بکن بر جان من
هم مرهم و درمان من هم درد بی درمان من
هم این من هم آن من رحمی بکن بر جان من
جان و جهان جان من آرام جان جان من
فاش و نهان جان من رحمی بکن بر جان من
ای طاعت و عصیان من ای کفر و ای ایمان من
ای سود و ای خسران من رحمی بکن بر جان من
سامان خان و مان من بر همزن سامان من
آبادی ویران من رحمی بکن بر جان من
ای جنت و ریحان من ای دوزخ و نیران من
ایمالک و رضوان من رحمی بکن بر جان من
کردی وطن در جان من بگرفتی از من جان من
کردی مرا حیران من رحمی بکن بر جان من
گفتی که باشی زان من گیری بهایش جان من
ای گوهر ارزان من رحمی بکن بر جان من
گفتی که فیض است آن من گر او شود قربان من
او نیست در فرمان من رحمی بکن بر جان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از محبوب خود درخواست رحم و محبت دارد. او از محبوب به عنوان مرهم و درمان دردهای خود یاد میکند و از او میخواهد که بر جانش رحم کند. شاعر به تضادهای موجود در وجودش اشاره میکند، از جمله ایمان و کفر، سود و زیان، و آرامش و بیقراری. او از محبوب میخواهد که به سامان زندگیاش کمک کند و در دنیای درونیاش، که شامل بهشت و طعنههای جهنمی است، یاری برساند. در نهایت، شاعر به احساس حیرانی و وابستگیاش به محبوب اشاره میکند و از او میخواهد که به حالش رحم کند و بر جانش تأثیر مثبت بگذارد.
هوش مصنوعی: ای عشق و ای محبوب من، بر من رحم کن و به حال روح من رسیدگی کن، ای داروی شفابخش من، لطفی کن بر جان من.
هوش مصنوعی: هم مرا تسکین میدهی و هم دردی هستی که درمانی ندارد. هم خودم را میشناسم و هم آنچه که هستم. لطفی کن و بر من رحمی کن.
هوش مصنوعی: عشق و هستی، ای عشق من، آرامش جان من، در هر حال آشکار و پنهان وجود من، خواهش میکنم که بر جان من رحمت و مهربانی کن.
هوش مصنوعی: ای فرمانبری و نافرمانی من، ای کفر و ایمان من، ای سود و زیان من، بر جان من رحم کن.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از شخصی به نام سامان خان درخواست کمک و رحم دارد. او احساس میکند که زندگیاش به هم ریخته و دچار ویرانی شده است. شاعر از سامان خان میخواهد که برای جان او ترحم کند و به او کمک کند تا زندگیاش به حالت مطلوب برگردد.
هوش مصنوعی: ای بهشت و گلهای خوشبو من، ای جهنم و آتش سوزان من، ای مال و نعمت من، لطفی کن به جان من.
هوش مصنوعی: وطن تو در دل من قرار دارد و جان من را از من گرفتهای. من را در حیرت گذاشتهای، خواهش میکنم بر حال من رحم کن.
هوش مصنوعی: تو گفتی که اگر به من نزدیک شوی، بهای این نزدیکی جان من است. ای گوهری که برای من ارزش چندانی نداری، کمی رحم کن و به جان من توجه کن.
هوش مصنوعی: گفتی که خوشبختی و نعمت از آن من است، اگر او به خاطر من فدا شود، اما او تحت اختیار من نیست. بر من رحم کن و به حال من توجه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.