از عشق یار خوشم از حسن یار هم
زان می مدام مستم و زان میگسار هم
او جلوه مینماید و من میروم ز خود
از خویش شکر دارم و از لطف یار هم
هرکس که دید جلوهاش از خویش شد تهی
از دست رفت کارش و دستش ز کار هم
یکجلوه کرد و بر دو جهان هر دو مست شد
بیخود ازو زمین و فلک بیقرار هم
یکجلوه کرد حسرت ازو صدهزار ماند
آن جلوه را فدا من و چون من هزار هم
زان جلوه است شعله دلهای عاشقان
زان جلوه است داغ دل روزگار هم
زان جلوه است موج هوا و ثبات کوه
زان جلوه است جوش و خروش بحار هم
زان جلوه است تازگی و سبزی چمن
زان جلوه است شور خزان و بهار هم
زان جلوه است ناله و افغان عندلیب
زان جلوه است لطف گل و قهر خار هم
زان جلوه کام فیض برآمد درین جهان
در نشاهٔ که عیش بود پایدار هم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با بخت در عتابم و با روزگار هم
وز یار در حجابم و از غمگسار هم
بر دوستان نکالم و بر اهلبیت نیز
بر آسمان وبالم و بر روزگار هم
اندر جهان منم که محیط غم مرا
[...]
دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم
زاهد برو که طالع اگر طالع من است
جامم به دست باشد و زلف نگار هم
ما عیب کس به مستی و رندی نمیکنیم
[...]
دارم دلی شکسته و جان فگار هم
در سر خیال باده و سودای یار هم
از وی جدا فکند مرا چرخ دون نواز
چون او نساخت آه به من روزگار هم
خواهی چو یار را، به جفای رقیب ساز
[...]
دردم ز حد فزون شد و غم بیشمار هم
آه از فلک برون شد اشک از کنار هم
با ما ببین که عشق چها کرد و میکند
از دل ببرد طاقت و از جان قرار هم
دل پا کشید از دو جهان بر امید و صل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.