ما مستانیم بی می و جام
خمها نوشیم بی لب و کام
بی نغمه و صوت میسرائیم
سیر دو جهان کنیم بیگام
پیوسته بگرد دوست گردیم
نی سرداریم و نی سرانجام
سودا زدگان کوی عشقیم
در ما نسرشتهاند آرام
نی وصل بکام دل نه هجران
ما سوختهایم و کار ما خام
صید عشقیم و هست در خاک
این چرخ که کشته بهر مادام
مارا روزی که میسرشتند
طشت مستی فتاد از بام
شیدای ترا چکار با ننگ
رسوای غمت چه میکند نام
در وصف نعال عاشقان فیض
صافی طبعیست دردی آشام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حال و هوای عاشقانه و مستی است. شاعر خود را مستانی معرفی میکند که بدون می و جام نیز شاد و در حال سرود خوانی هستند. آنها در جستجوی دوست، دور از هر سردرگمی و هدف مشخصی زندگی میکنند. این عشق یا شوریدگی آنان، آنها را به وضعی آشفته و ناآرام دچار کرده است. شاعر بیان میکند که آنها در جستجوی عشق هستند و به دلایل غیرقابل پیشبینی و غمگین، در دنیایی پر از گناه و شهوت سرگردانند. در نهایت، شعر به عمق و زیبایی عشق و حال عاشقان اشاره میکند و اهمیت وجود آنها را در جهان معرفی میکند.
هوش مصنوعی: ما در حالت شگفتی و سرمستی هستیم، در حالی که بدون شراب و جام، از لذتها بهرهمند میشویم و نیازی به لب و کام نداریم.
هوش مصنوعی: بیآنکه نغمه یا صدایی داشته باشیم، با آرامش و سکون، در مسیر زندگی حرکت میکنیم و به جستجوی دو جهان میپردازیم.
هوش مصنوعی: ما همیشه در جستجوی دوستی هستیم، نه کسی را به رهبری خود میگیریم و نه به نتیجه مشخصی میرسیم.
هوش مصنوعی: ما در کوی عشق دچار دیوانگی شدهایم و کسی به ما آرامش نداده است.
هوش مصنوعی: به دنبال وصلی هستیم که دل را راضی کند، اما فاصلهمان تنها باعث سوختن ما شده و اعمالمان هنوز ناپخته و ناقص است.
هوش مصنوعی: ما در جستجوی عشق هستیم و در این دنیای گذرا، افرادی که به خاطر عشق قربانی شدهاند، مانند ما وجود دارند.
هوش مصنوعی: در روزی که ما را به وجود آوردند، ظرف خوشحالی از آسمان افتاد.
هوش مصنوعی: عاشق تو به ننگ و رسوایی غمت توجهی ندارد و این مسأله بر او تاثیر نمیگذارد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف محبت و عشق میپردازد و میگوید که نعمت و لذت عاشقان برخاسته از روح پاک و طبیعی آنهاست و آنها همچون نوشیدن از چشمهای از درد و عشق هستند. عشق برایشان مانند نوشیدنی است که طعم خوشی و آرامش را به ارمغان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ساقی خیز و پر کن آن جام
کافتاده دلم ز عشق در دام
تا جام کنم ز دیده خالی
وز خون دو دیده پر کنم جام
ایام چو ما بسی فرو برد
[...]
ای بر ورق تو درس ایام
ز آغاز رسیده تا به انجام
عشق است که هم می است و هم جام
عشق است می حریف آشام
این جام جهاننمای اول
عکسی بود از صفای آن جام
وین غمزهٔ نیم مست ساقی
[...]
ای برده نماز من ز هنگام
هین وقت نماز شد بیارام
ای خورده تو خون صد قلندر
ای بر تو حلال خون بیاشام
عشق تو و آنگهی سلامت
[...]
گل را مبرید پیش من نام
با حسن وجود آن گل اندام
انگشتنمای خلق بودیم
مانند هلال از آن مه تام
بر ما همه عیبها بگفتند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.