گنجور

 
فیض کاشانی

فروغ نور جمال تو در دل بیدار

ز دود ز آینه کون ظلمت اغیار

بسوخت غیر سراسر در آتش غیرت

منادی لمن الملک واحد قهار

چو سیل قهر جلال احد هجوم آرد

چه چاره جز که بجولان او رود اغیار

بساحت جبروتش کجا رسد اوهام

چو عقل را ملکوتش ببسته راه گذار

شروق نور ازل شد چو در دلی تابان

ز اهل دل برباید بصیرت و ابصار

چه‌سان توان بجمالی نظر توان افکند

که صف کشیده پی دور باش او انوار

کند طلوع چه خورشید ما حی الاعیان

چه جای نور سنا برق بذهب الابصار

چه دست باز شود عز فرد بی‌پایان

کجا بماند از اغیار در جهان آثار

ثنای او مشنو فیض خرز گفتهٔ او

که نیست درد و جهان غیر ذات او دیار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت

هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار

به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست

به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار

دقیقی

مدیح تا به بر من رسید عریان بود

ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از دقیقی
عنصری

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

قوی کننده دین محمد مختار

یمین دولت محمود قاهر کفار

چو بازگشت به پیروزی از در قنوج

مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار

هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

فغان ز دست ستمهای گنبد دوار

فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار

چه اعتبار بر این اختران نامعلوم

چه اعتماد بر این روزگار ناهموار

جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه