مژدهای از هاتف غیبم رسید
قفل جهانرا غم ما شد کلید
گوی ز میدان سعادت ربود
هر که غم ما بدل و جان خرید
صاف می عشق ننوشد مگر
آنکه ز هستیش تواند برید
آنکه ازین باده بنوشد زند
تا با بد نعرهٔ هل من مزید
سیر نگردد بسبو یا بخم
کار وی از جام بدریا کشید
تا چه کند در دل و در جان مرد
نشاه این باده چو در سر دوید
ساقی از آن نشاه تجلی کند
عاشق بیچاره شود نابدید
حد و نهایت نبود عشق را
کی برسد وصف شه بینذید
کوش که تا صاحب معنی شوی
فیض نسازد بتو گفت و شنید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان شادی و امیدی میپردازد که از جانب یک نیروی غیبی (هاتف) به شاعر رسیده است. شاعر اعلام میکند که غم او کلید درهای بستهی جهان شده و کسانی که برای عشق و احساسات خود بهای حقیقی پرداختند، به سعادت دست یافتهاند. او به نوشیدن می و عشق اشاره میکند و میگوید تنها کسانی میتوانند واقعی از عشق بهرهمند شوند که از هستی خود بگذرند. همچنین، عشق را بینهایت میداند و به دنبال درک عمیقتری از آن است. در نهایت، شاعر به شنیدن و فهمیدن معانی عمیقتر دعوت میکند تا به فیض و روشنایی دست یابند.
هوش مصنوعی: خبر خوشی از ندا کنندهای غیبی به من رسید که درد و غم ما، قفل رازهای جهان را باز کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که با ناراحتی ما دست و پنجه نرم کرده و برای ما جان و دل خود را صرف کرده، از میدان خوشبختی رفته است.
هوش مصنوعی: عشق واقعی تنها زمانی در دل انسان جای میگیرد که او بتواند از وابستگیها و تعلقات خودش رها شود.
هوش مصنوعی: کسی که از این می نوشد، تا زمانی زنده میماند که بخواهد با صدای بلند فریاد کند: آیا چیزی بیشتر هست؟
هوش مصنوعی: در اینجا به این مطلب اشاره میشود که کار سیر در دستان شراب یا جام اتفاق نمیافتد، بلکه این کار از عمق آب یا دریا سرچشمه میگیرد. به بیان دیگر، فعالیت و پیشرفت واقعی در جاهای عمیق و مهمی مانند دریا وجود دارد و نباید به ظاهر و چیزهای سطحی محدود شد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که وقتی شراب در وجود مردی جوانه میزند، چه تأثیری میتواند بر دل و جان او بگذارد. به عبارت دیگر، این باده میتواند احساسات و افکار او را به طور عمیقی تحت تأثیر قرار دهد و تحولی در روح و روانش ایجاد کند.
هوش مصنوعی: ساقی از آن زیبایی و حیرت میآفریند که باعث میشود عاشق بیچاره و دستنایافته شود.
هوش مصنوعی: عشق هیچ گاه به حد و اندازه مشخصی نمیرسد و توصیف معشوقی که بیهمتاست، غیرممکن است.
هوش مصنوعی: تلاش کن تا به درک عمیق و حقیقی دست یابی، زیرا فقط گفتن و شنیدن کافی نیست و باید خودت تجربه کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب که مثال مه ذیالحجه دید
صورت طغراش ز مه برکشید
تا نهم ماه به طغرای ماه
حاج توانند به موقف رسید
چشم فلک بود مگر آفتاب
[...]
ستر کواکب قدمش میدرید
سُفت ملایک علمش میکشید
چونک کمند تو دلم را کشید
یوسفم از چاه به صحرا دوید
آنک چو یوسف به چهم درفکند
باز به فریادم هم او رسید
چون رسن لطف در این چه فکند
[...]
گر چه پدر بر سر تختش کشید
شست و فرود آمد و پیشش دوید
پیر من از میکده بویی شنید
دست زد و جامه سراسر درید
خرقه ازان شد که فرو شد به می
خرقه صدپاره که خواهد خرید؟
جان که غمش خورد و رسیدم به لب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.