گنجور

 
فیض کاشانی

گر پذیری تو ز من جان چه شود

کار بر من کنی آسان چه شود

دل ز من بردی و جان شد مشتاق

گر فدای تو شود جان چه شود

برقع از روی چو مه بر گیری

تا شوم واله و حیران چه شود

از گلستان رخ و زلف تو من

گر بچینم گل و ریحان چه شود

گر دهانرا بسخن بگشائی

تا برم قند فراوان چه شود

ساقی چشم تو گر باده دهد

تا خرد مست شود زان چه شود

فکنی ز آن لب شیرین شوری

در نهاد شکرستان چه شود

بر لبم لب بنهی تا آبی

کشم از چشمهٔ حیوان چه شود

گره از زلف اگر بگشائی

تا شود خلق پریشان چه شود

سر فیض ار بودت تا از تو

شودش کار بسامان چه شود

بنوازی تو اگر موری را

تا شود رشک سلیمان چه شود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

گر نخسپی شبکی جان چه شود

ور نکوبی در هجران چه شود

ور بیاری شبکی روز آری

از برای دل یاران چه شود

ور دو دیده ز تو روشن گردد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
فیض کاشانی

رو بحق آوری ای جان چه شود

نروی همره شیطان چه شود

راه بیراه هوا چند روی

روی اندر ره ایمان چه شود

راه تقوی و ورع گر سپری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه