سر چو بی عشقست ننک جان بود
دل که بی دردست نام آن بود
دل که در وی درد نبود کی دلست
جان چه سوزی نبودش کی جان بود
دل ندارد جان ندارد هیچ نیست
هر کسی که بیغم جانان بود
جان ندارد غیر آن کو روز و شب
آتش عشقیش اندر جان بود
دل ندارد غیر آنکو همچو من
داغ عشقی در دلش پنهان بود
دردها را عشق درمان میکند
گرچه درد عشق بیدرمان بود
داغها را عشق مرهم مینهد
زانکه داغ عشق مرهمدان بود
عشق باشد مرد را سامان و سر
خود اگرچه بیسر و سامان بود
عشق اگرچه خود ندارد خان و مان
عاشقانرا عشق خان و مان بود
آخر از عاشق جنون طاهر شود
دود آتش فیض چون پنهان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تاثیرات عمیق آن بر دل و جان انسانهاست. شاعر بیان میکند که زندگی بدون عشق بیمعناست و دل بدون درد عشق، واقعی نیست. عشق به عنوان یک نیروی درمانگر دردها معرفی شده و اشاره میکند که گرچه درد عشق شاید بیپاسخ باشد، اما داغهای آن به انسان معنا و سامان میدهد. در نهایت، عشق به عاشق هویت میبخشد و حتی اگر خود عشق بیخانمان باشد، برای عاشقان خانه و کانونی است. آهنگ شعری از جنون عشق و جذبهای که در آن نهفته است، به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: اگر سر بدون عشق باشد، مانند جان بیمعنی است و دلی که بدون درد باشد، تنها نامی است بدون عمق و احساس.
هوش مصنوعی: اگر دل در آن درد نداشته باشد، دیگر دل نیست؛ و اگر جان سوزی نداشته باشد، پس جان چیست؟
هوش مصنوعی: کسی که بدون عشق و محبت معشوق زندگی کند، دل و زندگی ندارد و هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: هیچکس جز آن کسی که عشقش در دلش زنده است، زندگی واقعی ندارد.
هوش مصنوعی: فقط من هستم که دلی داشتهام پر از درد عشق، و دیگران چنین احساسی در دل ندارند.
هوش مصنوعی: عشق میتواند به درمان دردهای دیگر کمک کند، حتی اگر خود عشق باعث دردی بیدرمان باشد.
هوش مصنوعی: عشق میتواند زخمها و دردهای عاطفی را التیام بخشد، چون خود عشق به نوعی منبع شفابخش و التیامدهنده برای دردهایی است که تجربه میکنیم.
هوش مصنوعی: عشق میتواند به مردی اوج و هدف بدهد، حتی اگر او به ظاهر بیهدف و سرگردان باشد.
هوش مصنوعی: عشق ممکن است خود جای مشخصی نداشته باشد، اما برای عاشقان، عشق همانند یک منزل و محل اقامت است.
هوش مصنوعی: در نهایت، عشق دیوانهوار، مانند دودی که از آتش برمیخیزد، معرفت و فضیلت را نشان میدهد، هرچند که در ابتدا نهان و پنهان بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنچه نقد سینهٔ مردان بود
زآرزوی آن فلک گردان بود
گر از آن یک ذره گردد آشکار
هر دو عالم تا ابد پنهان بود
در گذر از کون تا تاب آوری
[...]
هر کرا جای این نگارستان بود
دایم اندر روضۀ رضوان بود
بیت معمورست و تا این خانه هست
خاندان ملک آبادان بود
گر جهان طوفان غم گیرد چه باک؟
[...]
تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
چشم ما تا کی چنین گریان بود؟
تا کی از وصلش نصیب بخت ما
محنت و درد دل و هجران بود؟
این چنین کز یار دور افتادهام
[...]
در یکی گفته میسر آن بود
که حیات ِ دل، غذای جان بود
سوی هر دو روز وشب گردان بود
نام او قلب از برای آن بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.