دهم برته با کهرم تیغزن
دو خونی و هر دو سر انجمن
همی آزمودند هرگونه جنگ
گرفتند پس تیغ هندی به چنگ
درفش همایون به دست اندرون
تو گفتی بجنبد که بیستون
یکایک بپیچید از او برته روی
یکی تیغ زد بر سر و ترگ اوی
که تا سینه کهرم بدو نیم گشت
ز دشمن دل برته بیبیم گشت
فرود آمد از اسب و او را ببست
بر آن زین توزی و خود برنشست
برآمد به بالا چو شرزه پلنگ
خروشان یکی تیغ هندی به چنگ
درفش همایون به دست اندرون
فگنده بر آن باره کهرم نگون
همی گفت شاهست پیروزگر
همیشه کلاهش به خورشید بر
چو از روز نه ساعت اندر گذشت
ز ترکان نبد کس بر آن پهندشت
کسی را کجا پروراند به ناز
برآید بر او روزگار دراز
شبیخون کند گاه شادی بر اوی
همی خواری و سختی آرد به روی
ز باد اندر آرد دهدمان به دم
همی داد خوانیم و پیدا ستم
به تورانیان بر بد آن جنگ شوم
به آوردگه کردن آهنگ شوم
چنان شد که پیران ز توران سپاه
سواری ندید اندر آوردگاه
روانها گسسته ز تنشان به تیغ
جهان را تو گفتی نیامد دریغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، دو جنگجو به نامهای "برته" و "کهَرْم" در میدان نبرد به مبارزه میپردازند. هر دو با تیغهای هندی در دست، به جنگ میپردازند و در نهایت کهرم با زخم سنگینی مواجه میشود. او با پیروزی از میدان جنگ پایین میآید و تقریناً همه را از نبرد میراند. پس از گذشت ساعتی، تمام ترکها از میدان فرار میکنند و حالتی از پیروزی برای نیرومندان ایجاد میشود. این وقایع نشاندهندهی قدرت و شجاعت کهرم است و ظاهراً پیروزی او نشانهای از امید و سعادت برای قوم اوست.
هوش مصنوعی: من به تو میگویم که با دو تیر زهرآگین به میدان آمدهای و هر دو به نوعی بر سر دورهمی ما تأثیر گذاشتهاید.
هوش مصنوعی: آنها هر نوع جنگی را آزمایش کردند و در نهایت شمشیر هندی را در دست گرفتند.
هوش مصنوعی: پرچم رفیع و بلند تو به من گفت که بیستون باید به حرکت دربیاید.
هوش مصنوعی: هر کدام از شما از او دور شوید، یکی تیغی به سر او زد و او نیز از ترس به خود میپیچد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سینهام پر از عشق و شوق است، دیگر از دشمنان بیهیچ ترسی دل را دور کردهام.
هوش مصنوعی: او از اسب پیاده شد و کسی را که بر زین نشسته بود به بند کشید و خود دوباره بر اسب سوار شد.
هوش مصنوعی: یک پلنگ خروشان و سرکش بهطور برجسته و با قدرت از زمین بلند میشود و در دستش یک شمشیر هندی را میگیرد.
هوش مصنوعی: پرچم سلطنتی را به دستان خود گرفته و بر آن زمین که بر آن رقصیدم، میافشانم.
هوش مصنوعی: همواره شاه پیروز که همیشه کلاهی بر سر دارد که درخشش خورشید را نیز به دوش میکشد.
هوش مصنوعی: زمانی که نه ساعت از روز گذشت، هیچکس از ترکان در آن دشت وسیع حضور نداشت.
هوش مصنوعی: کسی که با محبت و نوازش بزرگ شود، سرنوشت خوبی خواهد داشت و زندگی طولانی و خوشی را تجربه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: گاهی شادی به سراغش میآید و او را غافلگیر میکند، اما سپس سختی و ذلت را بر او میآورد.
هوش مصنوعی: از باد به ما خبر میآید که در دل و گوشهی خانهمان نالهها و زاریها به گوش میرسد و ستمها نمایان است.
هوش مصنوعی: من به آستانهی جنگ با تورانیان میروم و قصد دارم که در میدان نبرد حضور یابم.
هوش مصنوعی: وضعیتی به وجود آمد که دیگر سربازان پیر از سرزمین توران در میدان جنگ دیده نشدند.
هوش مصنوعی: روحها از بدنهایشان جدا شدند و تو گفتی که این دنیا را به هیچوجه نمیتوان ترک کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.