گنجور

 
فیاض لاهیجی

در دل ز بس به عشق تو غم‌ها شود لذیذ

ترسم به کام من غم دنیا شود لذیذ

در داده‌ایم تن به جفاهای روزگار

دشمن چو شد غیور مدارا شود لذیذ

امروز می‌‌نماید اگر صبر ناگوار

این شوربا به کام تو فردا شود لذیذ

لب را به خنده‌ای نمکین تر کن آن قدر

کاین نیمرس کباب دل ما شود لذیذ

با این هوس فریب نگاهی که مرتراست

در کام دل مباد تمنّا شود لذیذ

یک آن قدر ز پرده برون‌آ که شوق را

در حسرت تو ذوق تماشا شود لذیذ

از بیکسی ز صحبت فیّاض خوشدلیم

تلخابه گاه در ره صحرا شود لذیذ

 
 
 
عرفی

مجنون که عیشش از غم لیلی شود لذیذ

حرمان به کام او چو تمنا شود لذیذ

حشمت به لذت است ولی که رسد به صلح

کی اضطراب همچو تسلی شود لذیذ

این تلخ گریه را شکرآمیزش کن به خند

[...]

صائب تبریزی

از حب جاه خواری دنیا شود لذیذ

از ذوق نشائه تلخی صهبا شود لذیذ

از طفل مشربی است که در کام ناقصان

این میوه های خام تمنا شود لذیذ

خوش کن به شور عشق دهن تاچو ماهیان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه