میفزاید عشق من هر دم چو حسن کاملت
کم شود صبر از دلم هر روز چون رحم از دلت
کُشتة ناز ترا آرام نبود بعد مرگ
در قیامت مضطرب از خاک خیزد بسملت
گر دلت سنگست من هم آتشم، پردور نیست
از فسون عشق اگر جا کرده باشم در دلت
گر تغافل گوشة دامن کشد ناز ترا
قصد قتل عاشقان دارد نگاه غافلت
در میان رندی و زهد تو نتوان فرق کرد
خوش دگر فیّاض درهم رفته حق و باطلت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی از شاعر بیان میکند که در زندگی گاهی با ملال و غم مواجه میشویم. این درد و رنج میراثی است که افراد از خود به جا میگذارند. شاعر متوجه میشود که در زندگی باید عمر خود را صرف اموری کند که هیچ فایده یا نتیجهای در زمینه دین و معنویت ندارد. او احساس تنهایی و ناامیدی میکند و میپرسد چرا با وجود این همه درد و رنج، فقط پسر از پدر میبرد و حقیقت را نمیفهمد. در پایان، شاعر به درگاه خداوند دعا میکند و میسازد که جز او هیچ گرهگشایی ندارد.
هوش مصنوعی: عشق من هر لحظه بیشتر میشود و با هر بار که زیبایی کامل تو کم میشود، صبر من نیز از دل برمیخیزد. هر روز، مانند رحم و دلسوزی تو، نیروی تحمل من کاهش مییابد.
هوش مصنوعی: محبت و دلباختگی به تو پس از مرگ را در قیامت آرام نمیگیرد؛ بلکه از خاک برمیخیزد و نگران و مضطرب خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر قلبت سخت و بیاحساس است، من هم همانند آتش خواهم بود. عشق به قدری جاذبه دارد که اگر در قلبت جایی داشته باشم، فاصلهای بین ما وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر نادیدهگیری زیباییها، عطر لطافت تو را برباید، بیتوجهیات به عاشقان، در واقع به قتل آنها میاندیشد.
هوش مصنوعی: در میانهٔ رفتارهای ریاکارانه و زهد واقعی، نمیتوان تفاوتی قائل شد. خوشا به حال کسی که در کنار بخشندگی، حقیقت و باطل را درهم میآمیزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.