خزان آمد بهاران شد به یغما
گلم پژمرد، سرو افتاد از پا
تو دیدی ظهر کاسد گشته بازار
درآ فایز، دکان عصرانه بگشا
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
خزان آمد بهاران شد به یغما
گلم پژمرد، سرو افتاد از پا
تو دیدی ظهر کاسد گشته بازار
درآ فایز، دکان عصرانه بگشا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبی دیرند و ظلمت را مهیا
چو نابینا درو دو چشم بینا
بامید قبولت بکر فکرم
چو بهر یوسف مصری زلیخا
بانواع نفایس خویشتن را
بسان نوعروسی کرده آسا
کسی کز خدمتت دوری کند هیچ
[...]
چو گشتند این چهار ارکان مهیا
ازان گرمی بر آمد سوی بالا
ترا توفیق خواهم در دعا تا
دهی هر کاردان را کاردانی
ایا صدری که از روی بزرگی
فلک را نیست با قدر تو بالا
خجل از قدر و رایت چرخ و انجم
غمی از دست و طبعت ابر و دریا
کله با همتت بنهاده کیوان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.