نبود عاشقی امسال مر مرا در خور
کنون که آمد بر خط نهاد باید سر
مرا تو گویی کز عشق چون حذر نکنی
کسی نمای مرا کو کند ز عشق حذر
اگر بدست منستی حذر، چنان کنمی
که رفته بود می از دست او به روم و خزر
بر آسمان ز غم عاشقیست اختر من
بر آن گری که مر او را چنین بود اختر
تو گویی این دل من جایگاه عشق شده ست
نه جایگاه که لشکرگهی پر از لشکر
هنوز عشق کهن خانه باز داده نبود
که عشق تازه بدر باز کوفت حلقه در
خدای جز دل من عشق را پدید کناد
دری، اگر بجهان اندرون دریست دگر
اگر بشهد و شکر ماند آن حلاوت عشق
ملول گشتم و سیر آمدم ز شهد و شکر
دلم تباه شدستی ز عشق اگر شب و روز
زمدح خسرو جزوی نکرد می از بر
امیر عالم عادل محمد محمود
که روزگار بدو باز یافت عدل عمر
بزرگواری کز روزگار آدم باز
چو او و چون پدر او ملک نبود دگر
چو علم خواهد گفتن سپند باید سوخت
که بیم چشم بدان دور باد از ان مهتر
بخوب سیرتیش گر بخواهدی، کندی
مصنفی بزمانی دو صد کتاب سیر
خدای در سراو همتی نهاد بزرگ
چنانکه گنج به رنجست از آن و دل به فکر
هر آنکه همت داده ست طاقتی بدهاد
چنانکه باشد باهمتی چنان درخور
بیابد آخر سلطان زیاد اونظرش
بکام خویش رسد میر و ماهمه یکسر
یکان یکان هم از اکنون همی پدید آید
بر این حدیث گواهی دهد دوات گهر
ایا بمرتبت وقدر و جاه افریدون
ایا بمنزلت و نام نیک اسکندر
چرا دوات گهر داد شاه شرق بتو
در این حدیث تأمل کن و نکو بنگر
دوات را غرض آن بودکاندر و قلمست
قلم برابر تیغست بلکه فاضل تر
نیامد، آنچه ز نوک قلم پدید آمد
ز تیغ و خنجر افراسیاب و رستم زر
قلم بساعتی آن کارها تواند کرد
که عاجز آید از آن کارها قضا و قدر
قلم بود که ز جایی بتو سخن گوید
که مرغ اگر زبرش بگذرد بریزد پر
ملوک را گه و بیگاه پیش دشمن خویش
قلم بمنزلت لشکری بود بیمر
بسا سپاه گرانا که پی سپار شدند
ز جنبش قلمی تار و مار وزیر و زبر
ملوک را قلم و تیغ برترین سپهیست
بترسد از قلم و تیغ شیر شرزه نر
بنای ملک به تیغ و قلم کنند قوی
بدین دو چیز بود ملک را شکوه وخطر
همه شهان و بزرگان و خسروان جهان
بدین دو چیز جهان را گرفته سر تاسر
گهی زنوک قلم، گنج کن ز خواسته پر
گهی به تیغ، زمین کن ز خون دشمن تر
دوات را غرضی بود و همچنین غرضست
در آن طویله گوهر که یافتی ز پدر
ترا گهر نه ز بهر توانگری داده ست
خدایگان را رازیست اندر آن مضمر
عزیزتر ز گهر در جهان چه چیز بود
گهر بر تو فرستاد با دوات بزر
مرادش آنکه تو بی عیب و پاک چون گهری
دگر که از تو برافروخته ست روی گهر
سدیگر آنکه مرا از تو هیچ نیست دریغ
ز گنج و گوهر و پیل سپاه و تاج و کمر
عزیزتر ز تو برمن در اینجهان کس نیست
عزیز بادی و خصم تو خوار و خسته جگر
بگنج ها گهر و سیم زر نهاد ستم
همه برای تو، بردار و از جهان برخور
عنایتیست بکار تو شاه مشرق را
چنانکه ایزد را در حدیث پیغمبر
همه سکالد کز نام تو بلند کند
جمال و زینت دینار و رتبت منبر
همی سزد بهمه رویها که در نگری
از آن پدر که تو داری سزای چون تو پسر
همیشه تا نجهد ز آهنینه مرز نجوش
همیشه تا ندمد ز آبگینه سیسنبر
همیشه تا نبود چون بنفشه آذر گون
همیشه تانبود ارغوان چو نیلوفر
به تندرستی و شاهنشهی و روزبهی
همی گذار جهان را بکام و خود مگذر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف عشق و جایگاه آن در زندگی و دل انسان سروده شده است. شاعر به کمبود عشق اشاره میکند و میگوید که عشق در دل او مقام و جایگاهی ویژه دارد. او از دشواریهای عاشقی و تاثیر آن بر دل و جان سخن میگوید و بر این باور است که عشق میتواند به انسان قدرت و همت بزرگی ببخشد. همچنین به اهمیت قلم و کلام در اثرگذاری بر سرنوشت و فرمانروایی اشاره میکند و قلم را برتر از تیغ میداند. در نهایت، شاعر از محبوب خود به عنوان گنجی باارزش ترینار یاد کرده و بر آن تأکید میکند که او عزیزترین فرد در زندگیاش است. این شعر تلنگری به ارزش عشق و کلام در ایجاد تغییر در جهان است.
هوش مصنوعی: عاشقی در این سال برای من وجود ندارد، بنابراین اکنون که زمان آن فرا رسیده است، باید سر خود را در خطر بیندازم و با عشق روبهرو شوم.
هوش مصنوعی: تو به من میگویی که از عشق دوری نکن، پس کسی که از عشق دوری کند، چگونه میتواند مرا نشان دهد؟
هوش مصنوعی: اگر در دست من نباشی، طوری عمل میکنم که گویی شراب از دست او به روم و خزر رفته است.
هوش مصنوعی: به خاطر غم عشق، ستاره من در آسمان میدرخشد و من هم به خاطر او غمگینم که به این حال و روز افتاده است.
هوش مصنوعی: این دل من به قدری عاشق شده است که دیگر نمیتوان آن را مکانی برای نبرد و جنگ تصور کرد.
هوش مصنوعی: هنوز عشق قدیم در خانه را باز نکرده بود که عشق جدید شروع به کوبیدن در کرد.
هوش مصنوعی: خداوند، جز دل من، عشق را به وجود نیاورد. اگر در جهان دری وجود دارد، آن دری نشان از دل من است.
هوش مصنوعی: اگر شیرینی عشق مانند عسل و شکر باقی بماند، من از آن شیرینی خسته و سیر شدهام.
هوش مصنوعی: دل من از عشق به شدت آسیب دیده است، اگر شب و روز تنها به ستایش خسرو بپردازم و قدری از شراب بهره نبرم.
هوش مصنوعی: امیر بزرگ و عادل، محمد محمود، که زمانه دوباره عدالت را به او بازگرداند.
هوش مصنوعی: بزرگمردی که در زمان آدم وجود داشت، مانند او و پدرش هیچ کسی دیگر در ملک و خلافت نبود.
هوش مصنوعی: وقتی میخواهی در مورد دانش و علم صحبت کنی، باید مهارت و آگاهی خود را به شدت توسعه دهی، زیرا کسانی که چشم به آینده دارند، از همراهی تو بهرهمند خواهند شد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهد که نیکو سیرت باشد، میتواند در زمانی کوتاه، مانند دو صد کتاب پیرامون سیرت بنویسد.
هوش مصنوعی: خداوند عزت و ارادهای بزرگ در وجود انسان قرار داده است، به گونهای که به دست آوردن و دستیابی به موفقیت نیازمند تلاش و فکر فراوان است.
هوش مصنوعی: هر فردی که عزم و اراده داشته باشد، باید مقدار تحمل و قدرتی به او عطا شود که متناسب با آن عزم و ارادهاش باشد.
هوش مصنوعی: در نهایت، سلطانی پیدا میشود که به خواستههایش دست یابد و در این میان، ما همه، یکجا و یکدل خواهیم بود.
هوش مصنوعی: هر یک از این داستانها و نشانهها که از هماکنون پدیدار میشوند، بر صحت و حقیقت این سخن دلیلی خواهند بود.
هوش مصنوعی: آیا تو را با مقام و اعتبار و شخصیت افریدون مقایسه کنم، یا اینکه با منزلت و شهرت نیک اسکندر؟
هوش مصنوعی: چرا شاه شرق به تو این گوهر ارزشمند را داده است؟ در این موضوع خوب تامل کن و به دقت بنگر.
هوش مصنوعی: دوات برای نوشتن است و قلم هم همان قلمی است که در آن قرار میگیرد. قلم از تیغ برندهتر است و حتی میتوان گفت که ارزش و اهمیت بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: هرچه از نوک قلم به وجود آمده، به اندازهای تاثیرگذار و قوی است که مانند تیغ و خنجر افراسیاب و رستم نیست. این موضوع اشاره به این دارد که نوشتهها و آثار ادبی میتوانند از هر سلاحی قویتر و نافذتر باشند.
هوش مصنوعی: قلم میتواند در یک لحظه کارهایی انجام دهد که سرنوشت و تقدیر از انجام آنها ناتوانند.
هوش مصنوعی: قلم وسیلهای است که از طریق آن میتواند اطلاعاتی را به تو منتقل کند، گویی که اگر پرندهای از بالای آن بگذرد، پرهایش ریزش کند.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده است که در هر زمان و مکانی، حاکمان و صاحبمنصبان ممکن است با چالشهایی از سوی دشمنان خود روبرو شوند. در واقع، وجود دشمنان و درگیریهای مداوم به نوعی شبیه به حضور یک ارتش در خانهی آنهاست، که دائماً آنها را تحت فشار و نگرانی قرار میدهد. به عبارت دیگر، همواره باید در آمادهباش باشند و از دشمنان خود مراقبت کنند.
هوش مصنوعی: بسیاری از نیروهای قدرتمند به خاطر نوشتههایی که بر روی کاغذ آمده، نابود شده و از میدان خارج شدهاند. حرکت قلم موجب شده است که وزیران و افراد با نفوذ، سرنگون و مورد بی میلی قرار گیرند.
هوش مصنوعی: پادشاهان و فرمانروایان از قلم و شمشیر قویترین سپاهیان میترسند، زیرا قلم و شمشیر یک شیر نر قدرتمند خطرناکتر است.
هوش مصنوعی: عرصه سلطنت و حکومت با قدرت و هنر ساخته میشود. این دو عنصر، یعنی توانایی و دانش، باعث میشود که پادشاهی دارای عظمت و تهدید باشد.
هوش مصنوعی: تمام پادشاهان و بزرگانی که در جهان وجود دارند، به وسیلهی دو چیز، سلطه و حاکمیت خود را بر تمامی جهان برقرار کردهاند.
هوش مصنوعی: گاهی با نوک قلم، آرزوهایت را به ثمر برسان و گاهی با شمشیر، زمین را از خون دشمن آبیاری کن.
هوش مصنوعی: دوات برای هدف خاصی ساخته شده و در آن انباری که از پدر به ارث بردی نیز هدفی دارد.
هوش مصنوعی: خداوند به تو گوهر و ارزشهایی عطا کرده است نه به خاطر ثروت و توانگری، بلکه در این نعمت راز و حکمتهای پنهانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در دنیا عزیزتر از گوهر نیست. اما با دوات (قلم) بزرگ، هدیهای برای تو فرستادهام.
هوش مصنوعی: مراد این است که تو همانند یک گوهر خالص و بیعیب هستی، همانند جواهری که درخشندگیاش از زیبایی تو نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر میگوید که هیچ چیز از تو کم و کاستی ندارد. او از ثروت، جواهرات، قدرت و مقام سخن میگوید و بیان میکند که تمام این عناصر برای او بیارزش هستند و در برابر عشق و محبت تو، هیچ ارزشی ندارند. در واقع، او به عشق و ارتباط خود با تو اهمیت بیشتری میدهد تا به财富 و قدرتهای دنیوی.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچکس برای من عزیزتر از تو نیست. تو مانند یک باد تازه هستی و دشمنان تو ضعیف و خستهاند.
هوش مصنوعی: در خزانهها جواهرات و طلا و نقره به وفور برای تو وجود دارد، بنابراین آنها را بردار و از نعمتهای جهان بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره دارد به محبت و توجهی که خداوند به پیامبر دارد، و این عشق و عنایت، همانطور که برای پیامبر وجود دارد، برای شاه مشرق نیز وجود دارد. در این بیان، اهمیت و ارادت به مقام و شخصیتهای بزرگ و محبوب به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: هرچه زیبایی و زینت حاصل از نام تو باشد، همه به خاطر توست، حتی ارزش دینار و مقام منبر.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که هر شخصی باید به ویژگیها و صفات خود توجه کند و به نوعی باید به افتخار پدر و سابقه او توجه کند. در نهایت، نیکویی و شایستگی فرزندان وابسته به نسبت و صفات پدرشان است. به عبارت دیگر، هر فردی باید مباهات کند به ویژگیهایی که از نسل قبلی خود به ارث برده است.
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که مرز آهنینی نجوشد، یا تا زمانی که روشنایی از شیشهای نیفتد، نباید انتظار تغییر داشت.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان به زیبایی و لطافت گلهای بنفشه و نیلوفر دست یافت، مگر اینکه گلهای دیگری مانند ارغوان نیز در کنارشان باشند تا زیبایی واقعی را نمایان کنند.
هوش مصنوعی: زندگیات را با تندرستی و قدرت و خوشبختی سپری کن و برای دیگران نیز این زندگی را آرزو داشته باش، اما خودت از این لذتها غافل نشو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چگونه برخورم از وصل آن بت دلبر
که سوخت آتش هجرش دل مرا در بر
طمع کند که ز معشوق برخورد عاشق
بدین جهان نبود کار ازین مخالفتر
از آنکه عاشق نبود کسی که دل ندهد
[...]
فسانه گشت و کهن شد حدیثِ اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر
فسانهٔ کهن و کارنامهٔ به دروغ
به کار ناید رو در دروغ رنج مبر
حدیثِ آنکه سکندر کجا رسید و چه کرد
[...]
بنوبهار جوان شد جهان پیر ز سر
ز روی سبزه بر آورد شاخ نرگس سر
خزان جهان را عهد ار چه کرده بود کهن
بهار عهد جهان باز تازه کرد ز سر
هوا نشاند ببرگ شکوفه در، یاقوت
[...]
پلی شناس جهانرا و نو رسیده براو
مکن عمارت و بگذار و خوش ازو بگذر
کرا شنیدی و دیدی که مرگ دادامان
ز خاص و عام و بدو نیک و از صغیر و کبر
اگر هزار بمانی و گر هزار هزار
[...]
بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر
نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر
ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز
کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور
فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.