گنجور

 
میرزاده عشقی

ای صدرنشینان که همه مصدر دینید

«صدر» ار ز میان رفت، شما صدر نشینید

امروز نشینید و بر این مسند و فرداست:

کز ذیل گرفته، همه با صدر قرینید

عمر این دو سه روز است که هر روز به آن روز

گوئید نه عمر است، و پی روز پسینید

سنجید که عمر این دو سه روز است: ولی کی

آن روز، کز آن بعد «دگرروز» نبینید

ای زمره انگشت نما گشته به تقوی

در حلقه مردان خدا، همچو نگینید

امروز که بنشسته بصدرید به دنیا

فرداست که در صفحه «فردوس برینید!»

ای رتبه شما راست به دنیا و به عقبی

زیرا که شما حافظ این دین مبینید

از پرتو دین هر دو جهانست شما را

دین گر ز میان رفت نه آنید و نه اینید

بنشسته همی دشمن آئین به کمینتان

پرسم ز شما هیچ شما هم به کمینید؟

من مردم (عشقم) ز چه رو غمخور دینم؟

این غصه شماراست شما حافظ دینید؟!