گنجور

 
عراقی

گفت استاد عالم عاقل:

از دو حال است آدمی کامل

اولین اکتساب علم خدا

که حیات است نفس ناطقه را

زنده کردن روان خود به علوم

به زدودن ز روح زنک ظلوم

از مناهی دین حذر کردن

میوهٔ شاخ «واتقوا» خوردن

دوم از ملک ناشدن غافل

هم نشینان صالح و عاقل

کامران بودن از طریق عدول

لطف و قهری بجای هر معمول

خاطر اهل دل طلب کردن

دور بودن ز مردم آزردن

رتبت اهل حق به جان جستن

آشکارا و از نهان جستن

این صفت‌ها، که سیرت سلف است

صاحبان خلیفه را خلف است

اندر ایام او به حمدالله

خواجه دارد همه به دولت شاه

آن مشارالیه اهل هنر

آن سرشته ز نور پا تا سر

علم علم با نهایت عقل

رایت اوست در ولایت عقل

علم علم بی‌نهایت ملک

آب و آتش که دیده در یک سلک؟

چشم بد دور آز آن جمال و کمال

دایمش پایدار باد اقبال

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]