شمارهٔ ۱ (که به غیر از تو در جهان کس نیست - جز تو موجود جاودان کس نیست)
ای زده خیمهٔ حدوث و قدم
در سراپردهٔ وجود و عدم
جز تو کس واقف وجود تو نیست
هم تویی راز خویش را محرم
از تو غایب نبودهام یک روز
وز تو خالی نبودهام یک دم
آن گروهی که از تو باخبرند
بر دو عالم کشیدهاند رقم
پیش دریای کبریای تو هست
دو جهان کم ز قطرهای شبنم
بیوجودت جهان وجود نداشت
از جمال تو شد جهان خرم
چون تجلی است در همه کسوت
آشکار است در همه عالم
که به غیر از تو در جهان کس نیست
جز تو موجود جاودان کس نیست
تا مرا از تو دادهاند خبر
از خودم نیست آگهی دیگر
سر به دیوانگی بر آوردم
تا نهادم به کوی عشق تو سر
تا ز خاک در تو دور شدم
غرقه گشتم میان خون جگر
خاک پای تو میکشم در چشم
درس عشق تو میکنم از بر
جز تو کس نیست در سرای وجود
نظر این است پیش اهل نظر
گاه واحد، گهی کثیر شوی
این سخن عقل چون کند باور؟
پیش ارباب صورت و معنی
هست از آفتاب روشنتر
که به غیر از تو در جهان کس نیست
جز تو موجود جاودان کس نیست
گر شبی دامنت به دست آرم
تا قیامت ز دست نگذارم
گرد کویت به فرق میگردم
بیش ازین نیست در جهان کارم
گر مرا از سگان خود شمری
هر دو عالم به هیچ نشمارم
چون خیالی شدم ز تنهایی
تا خیال تو در نظر دارم
کار من جز نشاط و شادی نیست
تا به دام غمت گرفتارم
چون به جز تو کسی نمیبینم
غیر ازین بر زبان نمیآرم
که به غیر از تو در جهان کس نیست
جز تو موجود جاودان کس نیست
همه عالم چو عکس صورت اوست
بجز از او کسی ندارد دوست
به مجاز این و آن نهی نامش
به حقیقت چو بنگری همه اوست
شد سبو ظرف آب در تحقیق
عجب این است کاب عین سبوست
قطره و بحر جز یکی نبود
آب دریا، چون بنگری، از جوست
بر دلش کشف کی شود اسرار؟
هر که راضی شود ز مغز به پوست
در رخش روی دوست میبینم
میل من با جمال او زآن روست
گرچه خود غیر او وجودی نیست
لیکن اثبات این حدیث نکوست
که به غیر از تو در جهان کس نیست
جز تو موجود جاودان کس نیست
تا مرا دیده شد به روی تو باز
دامن از غیر تو کشیدم باز
مرغ جان من شکسته درون
در هوای تو میکند پرواز
عشق فرهاد و طلعت شیرین
سر محمود و خاک پای ایاز
بکشی گر ز روی دلداری
گره از کار من گشایی باز
هر نفس با دل شکستهٔ من
سخن عشق خود کنی آغاز
در حقیقت به جز تو نیست کسی
گرچه پوشیدهای لباس مجاز
گفتم اسرار تو بپوشانم
بر زبانم روانه گشت این راز
که به غیر از تو در جهان کس نیست
جز تو موجود جاودان کس نیست
ساقیا، بادهٔ الست بیار
تا به می بشکنیم رنج خمار
آن چنان مستم از می عشقت
که ز مستی نمی شوم هشیار
بی کمال وجود تو نبود
دو جهان را به نیم جو مقدار
هاتف غیب گفت در گوشم
که: به تحقیق بشنو ای گفتار
اصل و فرع جهان وجود شماست
لیس فیالدار غیرکم دیار
بر زبان فصیح میشنوم
از همه کاینات این اسرار
که به غیر از تو در جهان کس نیست
جز تو موجود جاودان کس نیست
حسن پوشیده بود زیر نقاب
عشق برداشت از میانه حجاب
هر دو در روی خویش فتنه شدند
هر دو با هم شدند مست و خراب
در خرابات عاشقی با هم
هر دو خوردند بیقدح می ناب
هر که را هست دیدهٔ بیدار
نرود چشم بخت او در خواب
جزو را هست سوی کل رغیب
قطره را هست سوی یم ابواب
دیدن غیر تو خطا باشد
نظر این است پیش اهل صواب
چون به جز خود کسی نمیبیند
زان جهت میکند به خویش خطاب
که به غیر از تو در جهان کس نیست
جز تو موجود جاودان کس نیست
ای ز عکس رخت جهان روشن
به خیال تو چشم جان روشن
گشته از رویت آفتاب خجل
شده از نورت آسمان روشن
هست از پرتو جمال رخت
از مکان تا بلامکان روشن
به زبان شرح عشق نتوان گفت
که نمیگردد از بیان روشن
گرچه خود غیر را وجودی نیست
بر عراقی شد این زمان روشن
که به غیر از تو در جهان کس نیست
جز تو موجود جاودان کس نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و وجود الهی اشاره دارد. شاعر بیان میکند که در کل جهان هیچ موجودی جز خداوند وجود ندارد و تمام هستی و زیباییها از جمال او نشأت میگیرد. عشق به خداوند چنان عمیق است که تا قیامت نمیتوان آن را رها کرد. شاعر از دلبستگی و شیدایی خود نسبت به خداوند صحبت میکند و میگوید که بدون او، هر چیزی بیمعناست. همچنین، اشاره میکند که دنیا تنها سایهای از نور و جمال الهی است و حقیقتاً کسی جز او در وجود ندارد. در نهایت، شاعر به تمنا برای نوشیدن می، که نمادی از عشق و وصال است، اشاره میکند و به عاشقی و مستی از عشق اشاره دارد که در آن هیچ چیز جز عشق الهی دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: ای کسی که در دنیای هستی و نیستی خیمه زدهای و وجود و عدم را در آغوش داری.
هوش مصنوعی: هیچ کس جز تو از وجود خودت باخبر نیست و خود تو نیز تنها کسی هستی که به راز درون خود آگاه هستی.
هوش مصنوعی: هرگز از تو دور نبودهام و هیچگاه از یاد تو خارج نشدهام.
هوش مصنوعی: افرادی که از وضعیت تو آگاهند، اثر خود را بر دو عالم حک کردهاند.
هوش مصنوعی: در برابر عظمت و بزرگی تو، دو جهان همچون یک قطره شبنم کوچک و ناچیز به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: دنیا بدون تو وجودی نداشت و از زیبایی توست که جهان در خوشی و شادمانی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: چون نور خداوند در همه وجودها نمایان است و در تمام جهان قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: جز تو هیچکس در این دنیا وجود ندارد، و تو تنها موجود جاودان هستی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خبر از تو به من رسیده، خود را نمیشناسم و بیخبر از دیگران هستم.
هوش مصنوعی: من برای عشق تو از عقل خود گذشتم و سر به دیوانگی گذاشتم.
هوش مصنوعی: وقتی که از خاک و زمین جدی شدم، احساس عمیقی از درد و رنج در وجودم به وجود آمد.
هوش مصنوعی: من خاک پای تو را بر چشم میگذارم و از روی محبت و عشق تو درس میگیرم و آن را به خاطر میسپارم.
هوش مصنوعی: در جهان وجود هیچ کس دیگری نیست که به اندازه تو ارزش داشته باشد و این نظر درمیان دانایان و اهل نظر است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات به صورت واحد و گاهی به صورت کثیر در میآیی. این موضوع را عقل چگونه میتواند بپذیرد؟
هوش مصنوعی: در نزد صاحباختیار، هر دو جنبه ظاهری و باطنی وجود دارد که درخشانتر از آفتاب است.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچکس به جز تو وجود ندارد و هیچ موجودی ابدی نیست جز تو.
هوش مصنوعی: اگر شبی تو را در آغوش بگیرم، تا همیشه تو را رها نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: من در عالم فقط به عشق تو میچرخم و بیشتر از این هدفی در زندگی ندارم.
هوش مصنوعی: اگر مرا از دوستان و همراهان خود جدا کنی، برایم تمام دنیا هیچ و بیارزش خواهد بود.
هوش مصنوعی: زمانی که در تنهایی غرق شدم، تنها به یاد تو هستم و در ذهنم تصویر تو را حفظ کردهام.
هوش مصنوعی: من فقط به خوشحالی و سرور مشغولم و هیچ کاری جز این نمیکنم، تا زمانی که در دام غم و اندوه تو گرفتار نشوم.
هوش مصنوعی: وقتی به جز تو کسی دیگر را نمیبینم، چیزی نمیگویم.
هوش مصنوعی: به جز تو هیچ موجود دیگری در جهان نیست و تو تنها موجود جاودان هستی.
هوش مصنوعی: تمامی موجودات جهان همچون تصویری از او هستند و تنها اوست که دوستی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به ظاهر نامهایی که به چیزهای مختلف داده شده دقت کنی، متوجه میشوی که در واقع همه آنها به یک حقیقت اشاره دارند.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم جالبی اشاره دارد که میگوید ظرف آب (سبو) در واقع نشاندهنده خود آب نیز هست. به عبارت دیگر، سبو فقط یک ظرف است، اما در عین حال، وجود و ماهیت خود آب را نیز در بر دارد. این نشان میدهد که میتوان ماهیت چیزی را در ظرف آن نیز پیدا کرد و هر دو در ارتباط نزدیک با یکدیگرند.
هوش مصنوعی: قطره و دریا در اصل یکی هستند و تفاوتی ندارند. وقتی به آب دریا نگاه میکنی، این وحدت را به وضوح میفهمی.
هوش مصنوعی: آیا رازها بر دل چه کسی آشکار خواهد شد؟ هر کسی که از ظواهر به باطن راضی باشد.
هوش مصنوعی: در چهره محبوب خود زیباییها و جذابیتهای او را میبینم و همین زیباییها باعث خواسته و تمایل من به سمت او شده است.
هوش مصنوعی: هرچند که جز او هیچ وجودی ندارد، اما بیان این حقیقت خوب و پسندیده است.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچکسی جز تو وجود ندارد و هیچ موجودی جاودانه نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که چهره زیبایت را دیدم، دیگر از کسی جز تو دست بر نداشتم و دوباره به تو روی آوردم.
هوش مصنوعی: پرندهای که روح من است، از درون دلتنگیاش به خاطر تو، در آسمان عشق تو پرواز میکند.
هوش مصنوعی: عشق فرهاد و شیرینی طلعت شیرین، نماد عشق واقعی و افسانهای است که در تاریخ و ادبیات ما جاودانه باقی ماندهاند، در حالی که وفاداری ایاز به محمود، نمونهای از ارادت و احترام به خدمت است.
هوش مصنوعی: اگر تو به من محبت کنی و از دلتنگیام کاسته شود، میتوانی به حل مشکلات من کمک کنی.
هوش مصنوعی: هر لحظه با دل سرشار از غم و دلتنگیام، عشق خود را برایم بیان کن.
هوش مصنوعی: در واقع، هیچ کس جز تو وجود ندارد، هرچند که در قالبهای ظاهری و دنیوی خود را پنهان کردهای.
هوش مصنوعی: گفتم که رازهای تو را پنهان کنم، اما ناگهان این راز از زبانم بیرون آمد.
هوش مصنوعی: در دنیا کسی جز تو وجود ندارد، و هیچ چیزی جز تو پایدار و جاودان نیست.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بادهٔ جاودانی را بیاور تا با نوشیدن آن، غم و اندوه را فراموش کنیم و خوش بگذرانیم.
هوش مصنوعی: من از عشق تو آنقدر سرمستم که هیچگاه از این مستی به هوش نخواهم آمد.
هوش مصنوعی: بدون کمال وجود تو، دو جهان حتی به نیم جو هم ارزش ندارند.
هوش مصنوعی: صدای غیبی در گوشم گفت که: واقعاً توجه کن به آنچه که گفته میشود.
هوش مصنوعی: شما اصل و ریشهی هستی هستید و در این دنیا جز شما هیچکس دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از همه عالم به زبان شیرین و روشنی این رازها را میشنوم.
هوش مصنوعی: غیر از تو هیچکس در این دنیا وجود ندارد و تنها تو هستی که همیشه پایدار و جاویدان میمانی.
هوش مصنوعی: زیبایی در دل عشق پنهان بود و او با برطرف کردن حجاب، آن را به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: هر دو به خاطر یکدیگر دچار آشفتگی و شگفتی شدند و در کنار هم، حالتی مست و نابسامان پیدا کردند.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، هر دو جان در کنار هم سرمست شدند، بدون اینکه نیازی به جام شراب داشته باشند.
هوش مصنوعی: هر کسی که چشمی بیدار و هوشیار دارد، شانس و بخت او هرگز به خواب نمیرود.
هوش مصنوعی: جزو یا بخش کوچکی از چیزها همیشه به کل و همه چیز علاقهمند است، مانند قطرهای که همیشه به دریا و اقیانوس تمایل دارد.
هوش مصنوعی: دیدن کسی جز تو اشتباه است و این نظر فقط برای افرادی که درک درستی دارند، درست است.
هوش مصنوعی: وقتی هیچکس جز خود فرد او را نمیبیند، به همین خاطر به خود و درونش توجه میکند.
هوش مصنوعی: فقط تو در این جهان وجود داری و هیچ کس دیگری نیست که اینگونه پایدار و جاودان باشد.
هوش مصنوعی: چقدر جهان از تصویر چهرهات روشن است و خیال تو چقدر بر جانم نور میافشاند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و نور چهرهات، آفتاب شرمنده شده و آسمان به خاطر درخشش تو روشن است.
هوش مصنوعی: نور چهرهات در تمام دنیا تابیده است و از محدودیتهای مکان فراتر رفته و به فضای بینهایت روشنایی بخشیده است.
هوش مصنوعی: عشق را نمیتوان با کلمات توضیح داد، زیرا بیان آن از روشنگری فراتر میرود.
هوش مصنوعی: اگر چه دیگران وجود خاصی ندارند، اما در این زمان، عراقی روشن و واضح شده است.
هوش مصنوعی: در جهان هیچ کس غیر از تو وجود ندارد و هیچ موجودی جاودانه نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.