این حادثه بین که زاد ما را
وین واقعه کاوفتاد ما را
آن یار، که در میان جان است
بر گوشهٔ دل نهاد ما را
در خانهٔ ما نمینهد پای
از دست مگر بداد ما را؟
روزی به سلام یا پیامی
آن یار نکرد یاد ما را
دانست که در غمیم بی او
از لطف نکرد شاد ما را
بر ما در لطف خود فرو بست
وز هجر دری گشاد ما را
خود مادر روزگار گویی
کز بهر فراق زاد ما را
ای کاش نزادی، ای عراقی
کز توست همه فساد ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به احساسات و غم ناشی از دوری از یک معشوق اشاره دارد. شاعر به یاد خاطرات گذشته و تأثیر عمیق او بر زندگیاش میافتد. او از عدم توجه معشوق به خود و غم و اندوهی که در غیاب او احساس میکند، صحبت میکند. شاعر آرزو میکند که ای کاش این معشوق هرگز به دنیا نمیآمده، چرا که دوری او باعث تمام دردها و مشکلاتش شده است. در مجموع، این شعر بیانگر موضوعاتی چون عشق، فراق و درد است.
ببین چه اتفاقی برای ما افتاده ، نگاه کن چه بدبختی نصیب ما شده ، به طور عامیانه : وضع ما رو نگاه کن.
محبوبی که در قلب ما جا دارد، ما را در گوشهای از دل قرار داده است.
در خانه ما نمیآید و سری به ما نمیزند ، مگر ما را از دست داده؟ ، مگر ما مرده ایم؟
روزی آن دوست نه به سلامی و نه به پیامی یادی از ما نکرد.
متوجه شد که زندگی ما بدون او غمانگیز است اما او ، به رغم این غم، از سر لطف و مهربانی ، ما را شاد نکرد و به پیش ما نیامد.
در محبت و مهربانی خود را به روی ما بست کرد و به جایش در هجر و دوری رو به روی ما گشود.
آنقدر به دوری یارم بودم که انگار روزگار ما را به خاطر دور ماندن و جدایی خلق کرده.
ای کاش اصلاً به دنیا نیامده بودی عراقی، چون همه زشتیها و فسادهای ما به خاطر تو به وجود آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خاطر به هم است شاد ما را
شادی دگر مباد ما را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.