گنجور

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

با تو سخنم ز باد بی سنگ ترست

کارم بر تو ز آب بیرنگ ترست

چشم و دهن تو ای بت عشوه فروش

چون دست و دلم ز یکدگر تنگ ترست

فصیحی هروی

از مرگ گل حیات بی‌رنگترست

این نغمه از آن نغمه کج آهنگترست

بر من که چو مردمک به هیچم خرسند

از چشم جهانیان جهان تنگترست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه