گفتم صنما غم رهی نیست ترا
وز درد درونم آگهی نیست ترا
هرگز نکنی دوا بسیب ز نخم
گفتا که کنون به از بهی نیست ترا
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
گفتم صنما غم رهی نیست ترا
وز درد درونم آگهی نیست ترا
هرگز نکنی دوا بسیب ز نخم
گفتا که کنون به از بهی نیست ترا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به محبوبش میگوید که غم و رنجی برای او وجود ندارد و او از درد درون او آگاه نیست. شاعر همچنین اشاره میکند که هیچ گاه دارویی برای دردش نمیتواند مؤثر باشد، و محبوب پاسخ میدهد که اکنون بهتر از آنچه هست، وجود ندارد. در این دیالوگ، احساسات و رابطه عاطفی بین شاعر و محبوبش به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای محبوب، تو هیچ نگرانیای نداری و به درد و رنج درون من آگاه نیستی.
هوش مصنوعی: هرگز درمانی برای درد من نخواهی یافت. او جواب داد که اکنون چیزی بهتر از این برای تو وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.