گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

آبحیاتست یا لبان که تو داری

چشمه نوشست یا دهان که تو داری

در نظرم آفتاب سایه نشین است

زیر کله روی دلستان که تو داری

پسته دهن بسته زان بود که ندارد

چربی و شیرینی زبان که تو داری

مایه سودای ماست شعر سیاهت

در بر نازک چو پرنیان که تو داری

حسن تو گنجیست شایگانی و زلفت

مار سر گنج شایگان که تو داری

با تو چنانم که در میان من و تو

موی نگنجد جز آن میان که تو داری

ابن یمین را چو تیر خاک نشین کرد

از کجی ابروی چون کمان که تو داری

 
sunny dark_mode