گنجور

 
نجم‌الدین رازی

بیدار شودلا که در این روزگار دون

خفته دلند و دیدهٔ بیدار مانده نیست

اندر سرای دنیی فانی عزیز من

بسیار دل مبند که بسیار مانده نیست.

 
sunny dark_mode