چنان قحط سالی به شیراز شد
که روح از بدن ها به پرواز شد
ملخ کرد منزل به بستان و کشت
اثر از تر وخشک برجا نهشت
همه خلق برکنده دل ازحیات
شده شاه شطرنج وگردیده مات
از آن خلق بی حال ناخوش مزاج
طلب کرد مأمور والی خراج
چنان تنگ شد عرصه بر مردمان
که از زندگانی گذشته و جان
نمانداز برای کسی در دیار
نه پای فرار ونه جای قرار
یکی را به زنجیر بستند سخت
یکی را به بر جامه شد لخت لخت
فقیری دل آشفته چون زلف یار
بشد پیش والی به اصلاح کار
که ازحال این خلق خود آگهی
مفرما به احسانشان کوتهی
بفرمود والی چه احسان کنم
تمنا چه دارند کان سان کنم
بگفتش نخواهد کسی از تو چیز
توچیزی مخواه از کسی ای عزیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شیراز قحطی شدیدی رخ داد که مردم در رنج و عذاب بودند و حتی جانشان در خطر بود. ملخها باغها و مزارع را تخریب کردند و آثار خشکی و فساد در همه جا نمایان شد. مردم به شدت ناامید و بدحال بودند و دیگر امیدی به زندگی نداشتند. والی برای جمعآوری مالیات به مردم فشار آورد و در نتیجه بسیاری از آنها به اجبار در شرایط سختی قرار گرفتند. یک فقیر به والی مراجعه کرد و خواست که به وضع مردم رسیدگی کند، اما والی گفت که مگر من میتوانم چه کمکی بکنم و مردم چیزی از من نمیخواهند. این وضعیت نشاندهنده بیتفاوتی و ناتوانی آن والی در برابر مشکلات مردم بود.
هوش مصنوعی: در شیراز به حدی دچار کمبود و فقر شدند که دیگر جانها از بدنها جدا میشد.
هوش مصنوعی: ملخها به باغ آمده و اثراتی از خود، چه درختان خیس و چه خشک، بر جای گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: همه مردم از زندگی ناامید شدهاند و مانند مهرههای بازی شطرنج در وضعیت باخت قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: از میان مردم ناراضی و بیحوصله، مسئول جمعآوری مالیات از والی درخواست کرد.
هوش مصنوعی: مردم چنان در تنگنا و سختی قرار گرفتند که دیگر از زندگی قبلی خود و از نفس کشیدن نیز مناسبتی نداشتند.
هوش مصنوعی: در این دیار برای کسی هیچ جایگاهی وجود ندارد که بتواند در آن بماند یا فرار کند.
هوش مصنوعی: یکی را به شدت به زنجیر درآوردهاند و یکی دیگر را بیپوشش و عریان در آغوش گرفتهاند.
هوش مصنوعی: فقر و دلتنگی من مانند زلفهای پریشان محبوب است. وقتی به پیش مقامدار رفتم تا کارهایم را سامان دهم.
هوش مصنوعی: به دیگران از وضعیت این مردم خبری نده و به عاملی که باعث کمک به آنها میشود، نباش.
هوش مصنوعی: والی پرسید چه کاری میتواند برای دیگران انجام دهد و خواسته آنها چیست که به آن عمل کند.
هوش مصنوعی: به او گفتند که هیچکس چیزی از تو نخواهد، پس تو هم از کسی چیزی نطلب، ای عزیز.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.