چشمت خدای داده که صاحب نظر شوی
هم گوش و هوش تا که ز عالم خبر شوی
از دل اگر نبینی وگر نشنوی ز جان
از چشم وگوش به بود ار کور وکر شوی
دست وترنج را همه بری به روی هم
در بزم ما گر آئی ویوسف نگر شوی
خواهی اگر که یار عمارت کندتو را
باید چنان خراب که زیر وزبر شوی
خواهی اگر که خوش گذرد بر توروزگار
بایدمطیع امر قضا وقدر شوی
کن سعی که تا خاک رهت کیمیا شود
تا چند در به در ز پی سیم وزر شوی
گویند شاه طالب در وگهر بود
کوشش نما که معدن در وگهر شوی
آدم ملک شد وملک ابلیس نیز تو
از خوب خوبتر شوی از بد بتر شوی
مویت سیاه بود وبه پیری سفید شد
هر روز بین در آئینه رنگ دگر شوی
باور مکن که چون تو بمیری شوی چوخاک
خاک تورا چوباد برد بی اثر شوی
بازت کنند زنده وجانی دگر دهند
جان را چو بسپری وز عالم به درشوی
روزی به کاو مدرسه رندی چه خوب گفت
بیرون برو ز مدرسه ترسم که خرشوی
خواهی اگر چومن شود اقبال توبلند
باید به ده رخسته دل وخون جگر شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأمل درباره طبیعت وجود انسان و جستجوی حقیقت میپردازد. او به ما میگوید که اگر بخواهیم درک عمیقتری از زندگی و هستی داشته باشیم، باید از ظاهر و حواس خود فراتر برویم و به عمق وجود خود نگاه کنیم. همچنین اشاره میکند که برای دستیابی به خوشبختی و سعادت، باید به تقدیر و سرنوشت خود تسلیم شویم و از جستجوی مادیات فراتر برویم. در نهایت، شاعر تأکید میکند که انسان باید همواره در حال تحول باشد و با تغییرات روزگار هماهنگ شود، زیرا زندگی همچون آینهای است که هر روز منعکسکننده تغییرات درونی ماست.
هوش مصنوعی: چشمت به قدری زیباست که باعث میشود به حقیقت و واقعیتها پی ببری و با دقت و توجه به اطرافت گوش دهی تا از دنیای پیرامون اطلاعات لازم را کسب کنی.
هوش مصنوعی: اگر از دل کسی آگاهی نداشته باشی و نشنوی، بهتر است که از چشم و گوش خود استفاده کنی، حتی اگر کوردل و کر شوی.
هوش مصنوعی: اگر شما به مراسم ما بیایی، همه به خوشی و شادی دور هم جمع میشویم و زیباییها را همچون میوهها در دست گرفتهایم. در آنجا، یوسف را ببین و به او نگاه کن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی محبوبت برایت ساخت و ساز کند، باید به اندازهای زیر و رو شوی که تمام وجودت دگرگون شود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زندگیات خوش بگذرد، باید از دستورات سرنوشت و قضا و قدر پیروی کنی.
هوش مصنوعی: تلاش کن که هر ذره از وجودت به ارزشمندترین چیز تبدیل شود. تا چه زمانی میخواهی در جستجوی مال و ثروت باشی؟
هوش مصنوعی: میگویند که پادشاه در پی جواهرات و گوهرهای باارزش است، پس تلاش کن تا به مانند یک معدن، ثروت و زیبایی به دست آوری.
هوش مصنوعی: انسان به مقام ملک رسید و ملک ابلیس هم به همین ترتیب. تو هم میتوانی از خوب، بهتر شوی و از بد، بدتر نشوی.
هوش مصنوعی: موهای تو در جوانی سیاه بود و حالا به پیری سفید شده است. هر روز که به آئینه نگاه میکنی، رنگ و حالتی جدید از خودت را میبینی.
هوش مصنوعی: به این فکر نکن که وقتی بمیری، مانند خاک از بین میروی و به طور کلی بیاثر خواهی شد.
هوش مصنوعی: اگر دوباره زندهات کنند و روحی جدید به تو بخشند، آن زمان است که جان را مثل یک تعهد به دست خودت بسپاری و از این دنیا خارج شوی.
هوش مصنوعی: روزی در مدرسه، رندی گفت که بهتر است از مدرسه بیرون برویم، زیرا میترسم که مانند خر به کارهایی بیفایده مشغول شویم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که اقبال و شانس به سراغت بیاید، باید با دل شکسته و خون جگر کنار بیایی و سختیها را تحمل کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
[...]
چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی
کز خود برون چو خیمه زدی راهبر شوی
چندان تلاش کن که ترا بی خبر کنند
چون بی خبر شدی ز جهان باخبر شوی
شبنم به آفتاب رسید از فروتنی
[...]
خواب و خورت ز مرتبهٔ عشق دور کرد
آنگه رسی به دوست که بی خواب و خورشوی
دست از مس وجود چو مردانِ ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
ای دل به جان بکوش که اهل نظر شوی
یعنی که خون شوی وز چشمم به در شوی
فرموده دوست نیست به دیوانگان حرج
کن سعی تا ز زلف وی آشفته تر شوی
گر عاشقی بعارض دلدار همچومن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.