نه فخر میدمد اینجا نه ننگ میبارد
بر این نشانکه تو داری خدنگ میبارد
فریب ابر کرم خوردهای از این غافل
که قطره قطره همان چشم تنگ میبارد
دگر چه چاره به جز خامشی که همچو حباب
بر آبگینهٔ ما آه سنگ میبارد
وداع فرصت برق و شرار خرمن کن
به مزرعی که شتاب از درنگ میبارد
بهار این چمن از بسکه وحشتاندودست
ز داغ لاله جنون پلنگ میبارد
به پرسش دل چاک که سودهای ناخن
که رنگ خون بهارت ز چنگ میبارد؟
به حیرتم که نگاه از چه حیرت آب دهم
ز خار وگل همه حسن فرنگ میبارد
دل شکسته خمستان یاد نرگس کیست
که اشکم از مژه ساغر به چنگ می بارد
مخور فریب مروت ز چرخ مینارنگ
که جای باده از این شیشه سنگ میبارد
ز آبیاری کشت حسد تبرا کن
که خون عافیت از ساز جنگ میبارد
خطاست تهمت جرات به عجز ما بستن
هزار آبله بر پای لنگ میبارد
مخواه غیر توهم ز اغنیا بیدل
که ابر مزرع این قوم بنگ میبارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و تفکرات عمیق خود میپردازد. او اشاره میکند که نه به افتخار و نه به شرم نیازی ندارد و نشاندهندهاش، نشانهای از جنگ و مبارزه است. او در مورد فریبهایی که از سوی دنیا و انسانها به دست میآید، هشدار میدهد و میگوید که در زندگی گاهی باید سکوت کرد. شاعر به توصیف طبیعت و احساساتی که از آن ناشی میشود میپردازد و بر درد و رنجهایی که در دل وجود دارد تأکید میکند. همچنین به پیری و گذر زمان پرداخته و یادآور میشود که در دل اندوه و ناامیدی، زیباییها و عشقها هنوز وجود دارد. او در نهایت به بی اعتمادی به دنیا و انسانهای موقتی اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که تنها وابستگی به خود و جستجوی درون اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: نه چیز افتخارآمیزی در اینجا وجود دارد و نه احساس شرم و ننگی به این نشانهها. تو تنها دارای یک تیر و کمان هستی که به سمت هدف میزند.
هوش مصنوعی: فریب نکن که بارانی که از آسمان میریزد، از چشمان تنگ و محدود تو به صورت قطرهای به زمین میرسد و در واقع، آنچه میبینی تنها شکست و کمبود است.
هوش مصنوعی: به جز سکوت چه راه دیگری وجود دارد، در حالی که مانند حبابی که روی آب میرقصد، درد و اندوهی سنگین بر زندگی ما ریخته میشود.
هوش مصنوعی: وداع با لحظات ناب و شگفتانگیز را در نظر بگیر، در جایی که باید با دقت و سرعت عمل کنی، زیرا هر تأخیری میتواند به از دست رفتن فرصتها منجر شود.
هوش مصنوعی: بهار این باغ به قدری ترسناک است که به خاطر درد وحرارت لالهها، بارانهای جنونآمیزی همچون پلنگ میبارد.
هوش مصنوعی: به دل شکسته بگو که چرا ناخنهایت به رنگ خون است و این نشانههای ناراحتی و درد، نشانه چه چیزی از توست که به یاد آن روزهای سخت به وجود آمده است؟
هوش مصنوعی: من در شگفتیام که چگونه میتوانم از نگاههای حیرتانگیز خود کاسته و دل را تسلی دهم، در حالی که زیباییهای فرنگ از گلها و خارها سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: دل شکسته من یادآور خمستان و زیبایی نرگس است و اشکهای من مانند شراب از چشمهایم ریخته میشود.
هوش مصنوعی: از فریب و نیرنگ دوران غافل نشو و فکر نکن که موقعیتها همیشه خوب و موجهاند، زیرا در این شرابخانه، حقیقتها به سره سنگینتر از دروغها و نیرنگها نمایان میشود.
هوش مصنوعی: به دلیل حسادت، باید از آبیاری کشت خودداری کنی، زیرا نتیجه آن تنها جنگ و ناراحتی و پریشانی خواهد بود.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای نادرستی نسبت دادن اتهام به ما و ضعفهایمان است. مانند این است که کسی از روی ناتوانی، بر پای یک انسان لنگ، هزاران برآمدگی را تصور کند. در واقع، این متن به تناقض و بیصحتی در قضاوتهای نادرست اشاره دارد.
هوش مصنوعی: از کسانی که دارایی و ثروت دارند، توقع نداشته باش که به جز تو به کسی دیگر توجه کنند، زیرا نعمت و برکت این مردم تنها به تو تعلق دارد و مانند بارانی است که بر زمینهای زراعی آنها میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درشتی از فلک شیشه رنگ می بارد
زمانه ای است که از شیشه سنگ می بارد
لب صدف زده تبخال و ابر بی انصاف
به کام شیر و دهان پلنگ می بارد
گشاده رو سخن سخت نشود ز کسی
[...]
بر این ستمکده یارب چه سنگ میبارد
که دل شکستگی و دیده رنگ میبارد
نصیبهٔ دل روشن بود کدورت دهر
همین به خانهٔ آیینه زنگ میبارد
چو غنچه واننمودند بیگره گشتن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.