به حیرتم چه فسون داشت بزم نیرنگت
زدم به دامن خود دست و یافتم چنگت
دماغ زمزمهٔ بینیازیات نازم
که تا دمید برآهنگ ما زد آهنگت
نقاب بر نزدن هم قیامتآراییست
فتاده در همه آفاق آتش سنگت
به غیر چاکگریبانگلی نرست اینجا
درین چمن چه جنونکرد شوخی رنگت
چه ممکن است جهان را ز فتنه آسودن
فتاده بر صف برگشتهٔ مژه جنگت
حیا نبود کفیل برون خرامی ناز
دلگرفتهٔ ما کرد اینقدر ننگت
براین ترانهکه ما رنگ نوبهار توایم
رسیدهایم به گلهای تهمت ننگت
جهان وهم چه مقدار منفعل تک وپوست
که جستجوکند آنگه به عالم بنگت
علاج دوریغفلت به جهد ناید راست
نشستهایم به منزل هزار فرسنگت
نه دیده قابل دیدن نه لب حریف بیان
نگه ما متحیر زبان ما دنگت
کراست زهرهٔ جهدیکه دامنت گیرد
چودست ما همه شلت چوپای ما لنگت
زبان آینه، پرداز میدهم بیدل
بهارکرد مرا پرفشانی رنگت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از جذابیت و فریبندگی بزم عشق و نیرنگ معشوق صحبت میکند. او با حیرت به زیبایی و ناز معشوق اشاره میکند که چطور در دلش اثر گذاشته و او را مجذوب کرده است. شاعر از غم و ننگی که به خاطر عشق و وابستگی احساس میکند، میگوید و اینکه چطور این عشق او را دچار آشفتگی کرده است. او به ارتباط عمیقش با معشوق اشاره میکند و از درد و دوری و همچنین ناتوانی در بیان احساساتش شکایت میکند. در نهایت، شاعر خود را تحت تأثیر زیبایی معشوق میداند و چگونگی تغییر حال و احوالش به واسطه محبت او را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: در حیرتم که چه جادویی داشت آن محفل فریب و نیرنگت، وقتی که دستم را به دامن خود کشیدم و موفق شدم ساز تو را بیابم.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و دلنوازی صدای کسی اشاره دارد که به خاطر نیازی نداشتن به چیزهای دیگر، تنها به خوشی و لذت لحظه میاندیشد. این فرد، به محضی که صدای دلنشین او به گوش میرسد، همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد و فضایی شاداب و دلپذیر میسازد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نداشتن ظاهر واقعی و پنهان کردن احساسات، خود نوعی نمایش و جذابیت است که در همه جا اثرگذار است و میتواند مانند آتش، قدرت و تاثیر زیادی بر اطراف بگذارد.
هوش مصنوعی: در این باغ تنها زیبایی چاکگلیم رنگین است و غیر از آن چیز دیگری در اینجا وجود ندارد. چه شور و شوقی در رنگ تو نهفته است!
هوش مصنوعی: آیا ممکن است جهان از آشفتگی و پریشانی رهایی یابد، در حالی که تو همچنان در حال نبرد و کشمکش هستی و نگاهی خیره بر صفوف دشمنان داری؟
هوش مصنوعی: چرا شرم نکردی وقتی که با ناز و غم دلی که به خاطر تو دارد، اینطور بیاعتنایی میکنی؟
هوش مصنوعی: ما به مانند گلهای بهار به اینجا رسیدهایم تا رنگ و نغمه تو را زنده کنیم، اما با این حال به زخمها و عیبهایی که بر ما زدهای، نیز مواجه شدهایم.
هوش مصنوعی: جهان پر از خیال و توهم است و چگونه میتوان در این دنیای پیچیده به جستجوی حقیقت پرداخت و در نهایت به واقعیات زندگی پی برد.
هوش مصنوعی: برای درمان دوری و غفلت، نیاز به تلاش و کوشش داریم. ما در یک جا نشستهایم در حالی که باید برای رسیدن به تو که هزار فرسنگ دوری، اقدام کنیم.
هوش مصنوعی: چشمها قادر به نگاه کردن نیستند و لبهای دوست نیز نمیتوانند چیزی بگویند. ما در حیرت و شگفتیایم و زبانمان حالتی گیج و خاموش دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی که دلخور است، در زحمت و تلاش فرو رود، تو خود را نیاورید که ما همه از شما برتر هستیم.
هوش مصنوعی: به زبان آینهای که دارم، تو را توصیف میکنم بیدل. بهار با زیبایی و رنگهای چشمنوازت مرا شگفتزده کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.