دل ماند بیحس و غمت افشانده بال رفت
این ناوک وفا همه جا پوستمال رفت
خلقی ازین بساط به وهم گذشتگی
بینقش پا چو قافلهٔ ماه و سال رفت
زین دشت گرد ناقهٔ دیگر نشد بلند
هرمحملیکه رفت به دوش خیال رفت
زردوستان تهیهٔ راه عدم کنید
قارون به زیر خاک پی جمع مال رفت
ناایمنی نبرد زگوهر حصار موج
سرها به زانوی عدم از زیر بال رفت
گر شرم داری از هوس جاه شرم دار
تا قطره شد گهر عرق انفعال رفت
بیدستگاهی، آفت آثار مرد نیست
نارفتنی است خط اگر از خامه نال رفت
موجگهر، چه واکشد از معنی محیط
حرفی که داشتم به زبانهای لال رفت
اشکم به دیده محملانداز برق داشت
گفتم نگاهی آب دهم بر شکال رفت
تصویر تیرهبختی من میکشید عشق
از هند تا فرنگ، قلم بر زگال رفت
ای چینی اینقدر به طنین موی سر مکن
فغفور در اعادهٔ ساز سفال رفت
بیدل دلیل مقصد عزت تواضع است
زبن جاده ماه نو به جهانکمال رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حس تنهایی و غم خود سخن میگوید و به گذر زمان و بیخیالی مردم اشاره میکند. او تصویر میکند که زندگی و دنیا به سرعت در حال گذر است و هیچ چیز دائمی نیست. انسانها در پی مال و جاه میدوند، اما در نهایت همه چیز به عدم ختم میشود. شاعر به ناکامیهای خود و سختیهای زندگی اشاره میکند و خواستههای بیهوده و آرزوهای او به نظاره نشسته است. همچنین، او به ضرورت تواضع و کمال در زندگی تأکید دارد و نسبت به دنیا و زرق و برق آن بیاعتناست.
هوش مصنوعی: دل بیاحساس شده و غم تو مانند پرندهای در فضا پخش شده است. این تیر وفا در همه جا اثرش را گذاشته و آثارش را خاموش کرده است.
هوش مصنوعی: گروهی از این دنیا به خاطر توهم و خیال زندگی میکنند، مانند caravan که در گذر زمان به راه خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: در این دشت هیچ راه حلی باقی نمانده است و هر بار که یادآوری میشود، احساسات و تصورات به دوش خیال میافتند و ادامه پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: دوستان زردپوش! برای رفتن به دنیای عدم آماده شوید؛ زیرا قارون، که به خاطر جمعآوری ثروت شناخته شده بود، به زیر خاک رفت.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویر کشیدن احساس ناامنی و خطر در میدان جنگ میپردازد. او به نوعی از مرگ و خاموشی اشاره میکند که مانند یک حصار دوری از زندگی و وجود انسانها را در بر گرفته است. این احساس ناامنی و اضطراب، موجب میشود که افراد به سمت عدم و ناکجاآباد بروند و در برابر این چالشها زندگیشان را از دست بدهند.
هوش مصنوعی: اگر از تمایل به مقام و جاه و موقعیت اجتماعی شرمندهای، بهتر است شرمنده بمانی، چون وقتی به دنبال آن بروی و به عرق عرق کردن و تلاش دلسوزانه اون نرسیدی، ارزش و زیباییات را از دست خواهی داد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در نبود قوی بودن و منظم بودن، مشکلات و نابسامانیها باعث میشود که آثار و نشانههای انسانی ناپدید نشوند، حتی اگر از بین بروند. به عبارتی، زمانی که یک خط یا نوشته با دستخط زیبا و مرتب ایجاد نشود، نشانگر و اثرش همچنان باقی میماند.
هوش مصنوعی: موج دریا، چه چیزی میتواند از عمق مفهوم بگوید وقتی که سخن من به زبانهای بیصدا رفته است؟
هوش مصنوعی: چشمم پر از اشک بود و آن اشک مانند محملی برای حمل بار غمهایم به نظر میرسید. گفتم اگر نگاهی به من بیندازی، میتوانم بر زخمهای دلم مرهمی بگذارم.
هوش مصنوعی: عشق من به قدری عمیق و گسترده بود که در تاریکیهای زندگیام، تصویر ناامیدیام را به روشنی میکشید. این عشق از سرزمینهای دور دست مثل هند تا سرزمینهای غربی مانند اروپا کشیده میشد و در این مسیر، حامل داستانی پر از احساس و تجربه بود.
هوش مصنوعی: ای چینی، اینقدر به جستجوی زیبایی موی سر خود نپرداز؛ زیرا پادشاه فغفور در بازسازی و حفاظت از سازهای سفالی خود مشغول است.
هوش مصنوعی: توجیه و استدلال برای رسیدن به مقام والای انسانیت، در فروتنی و تواضع نهفته است. مانند اینکه ماه نو در مسیر خود به کمال میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر عاشق از رهی به حریم وصال رفت
مجنون پی سیاهی چشم غزال رفت
چشم و دهان یار تلافی کند مگر
عمر عزیز را که به خواب و خیال رفت
خالش به خط سپرد دل خون گرفته را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.