در خیال مزن فهم خویش سازتو نیست
چو شمع جیبتو جز بوتهٔگداز تو نیست
زکارگاه خیالت کسی چه پرده درد
که فطرت توهم از محرمان رازتو نیست
به غیر نیستی از اعتبار عالم رنگ
به هرچه فخرکنی باب امتیازتو نیست
زدستگاه تصنع تری به آب مبند
حقیقتیکه تو داری به جز مجاز تو نیست
به سایه نیز ندارد غرور خاک حساب
نشیب هرچهکنی فهم جزفرازتونیست
به غیر سجده ز خاک ضعیف منفعلیست
ز جست وخیز برآ این قدر نماز تو نیست
تردد دو جهان آرزوی مقصد خلق
بهعرصهایستکه یکگام هرزهتاز تو نیست
به پردهٔ تپش دل هراز مضراب است
توگر نفس نزنی دهر نغمهسازتو نیست
زچشم بستن خود غافلی، امل تا چند
حریف نیمگره رشتهٔ دراز تو نیست
ز اختیار درین بزم دم مزن بیدل
جهان، جهان نیاز است، جای ناز تو نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمق و پیچیدگی انسانی اشاره دارد و به ما یادآوری میکند که خود را در دنیای خیالی و تصنعی گم نکنیم. شاعر به ما میگوید که شناخت و فهم حقیقی خود را نباید در توهمات جستجو کنیم، زیرا حقیقتی که داریم تنها در اصل وجود ما نهفته است و نه در ظواهر. او به اهمیت سادگی و تواضع اشاره میکند و میگوید که هر نوع خودبزرگبینی و تفاخر در برابر دنیا بیمعناست. در نهایت، شاعر به ما میآموزد که باید به ماهیت واقعی خود و نیازهایمان توجه کنیم و از دقایق زندگی غافل نشویم.
هوش مصنوعی: در خیال خودت را دست کم نگیر، چون تو تنها نور و فهم خودت هستی و مانند شمعی که در جیب خود داری، فقط شعلهای از وجود توست.
هوش مصنوعی: از دنیای خیال تو هیچکس نمیتواند در مورد دردهای درونت صحبت کند، چرا که ذات تو از اسرار خودت آگاه است و هیچگاه کسی به آن دسترسی ندارد.
هوش مصنوعی: غیر از عدم، اعتبار و ارزشی در این دنیا وجود ندارد و هر چیزی که به آن افتخاره میکنی، نمیتواند مایه تمایز تو باشد.
هوش مصنوعی: به ظاهر به دنبال چیزهای فریبنده و غیرواقعی نرو، چرا که راستی که در وجود توست، تنها واقعیتی است که باید به آن توجه کنی و هر چیز دیگری فقط یکی از صورتهای ناخالص و غیرواقعی است.
هوش مصنوعی: هیچ نوع غروری نمیتواند سایه را در نظر بگیرد؛ هر چه هم که تلاش کنی، درک تو جز از بلندیها نیست.
هوش مصنوعی: جز سجده بر خاک، هیچ کار دیگری از من برنمیآید. این هم که مدام در حال تلاش و کوشش هستی، کافی نیست و نمیتواند به عنوان عبادت تلقی شود.
هوش مصنوعی: حرکت و رفت و آمد در دو جهان، آرزویی است که مردم دارند تا به جایی برسند، ولی معلوم نیست که این سفر جایگاه صحیحی برای تو باشد.
هوش مصنوعی: اگر با نفس خود به زندگی ادامه ندهی، هیچ نغمهای در این دنیا وجود نخواهد داشت. قلب تو مانند پردهای است که با تپشهایش زنده میشود و اگر تنفسی برای این تپش نباشد، هیچ رازی در دنیا نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: چشمپوشی تو از واقعیتها باعث غفلتت شده است. تا کی میخواهی به این حال ادامه بدهی؟ هیچکس نمیتواند به تو در ساماندهی مشکلاتت کمک کند.
هوش مصنوعی: در این محیط شاد و پر از زندگی، هرگز سخن از اختیار و تصمیمگیری به میان نیاور. این دنیا، جهانی پر از نیاز و در خواست است و مکانی مناسب برای ناز و خودخواهی تو نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کدام جلوه، که در سر و سرفراز تو نیست؟
کدام فتنه، که در جلوه های ناز تو نیست؟
مکن بخاک درش، ای رقیب، عرض نیاز
که نازنین مرا حاجت نیاز تو نیست
دلا، بشام فراق از بلای حشر مپرس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.