هما سراغم و زیر فلک مگس هم نیست
چه جای کس که درین خانه هیچکس هم نیست
بهوهم، خونمشو ای دلکه مطلبت عنقاست
به عالمی که توان سوخت مشت خس هم نیست
ز بیقراری مرغ اسیر دانستم
که جای یک نفس آرام در قفس هم نیست
به بینیازی ما اعتماد نتوان کرد
به دل هوایی اگر نیست دسترس هم نیست
فساد ما اثر ایجاد حکم.تهدید است
اگر ز دزد نیابی نشان عسس هم نیست
ز خویش رفتن ما نالهای به بار نداشت
فغانکه قافلهٔ عجزرا جرس هم نیست
گذشته است ز همگرد کاروان وجود
کسی که پیش نیفتاده است پس هم نیست
شرار من به چه امید فال شعله زند
که دامنم ته سنگ آمد و نفس هم نیست
به درد بیکسیم خون شو، ای پر پرواز
کز آشیان به درم کردی و قفس هم نیست
بدین دو روزه تماشای زندگی بیدل
کدام شوق و چه عشق اینقدر هوس هم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف حال و شرایط نابسامانی میپردازد و به نوعی از تنهایی و عدم وجود امید در زندگی سخن میگوید. گوینده احساس میکند که در دنیایی خالی از وجود دیگران زندگی میکند و هیچکس در کنار او نیست. او به بیقراری و اضطراب خود اشاره میکند و نشان میدهد که هیچ گونه آسایشی در زندگیاش وجود ندارد. همچنین، به فساد و ناامیدی موجود در جامعه اشاره میکند و این که دیگران تا چه حد میتوانند نسبت به او بیتفاوت باشند. در کل، شعر علامتگذار ناامیدی، تنهایی و یأس است و بر عدم توانایی برای تغییر شرایط زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هما به دنبالم است و زیر آسمان حتی یک مگس هم وجود ندارد، چه برسد به اینکه کسی در این خانه باشد که هیچ کس در آن نیست.
هوش مصنوعی: ای دل، به فکر از دست دادن خود نباش، زیرا آنچه دنبال آن هستی، بسیار نادر و دور از دسترس است. در جهانی که حتی توان سوزاندن یک مشت خاک را هم نداریم، به دنبال چیزی غیرقابل دستیابی نرو.
هوش مصنوعی: از بیتابی پرندهای که در قفس است، فهمیدم که حتی در قفس هم جایی برای یک نفس آرام وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به قدرت و بینیازی ما نمیتوان اطمینان کرد، زیرا اگر دل ما تمایل و آرزویی نداشته باشد، دسترسی به آن نیز ممکن نیست.
هوش مصنوعی: فساد ما نتیجه صدور احکام نادرست است. اگر از دزد نشانی پیدا نکنید، هیچ نشانهای از نگهبان هم نیست.
هوش مصنوعی: دوری از خود و اصل خویش ما هیچ تأثیری نداشت و فریاد زدیم که حتی صدای زنگ قافلهی ناتوانی هم شنیده نمیشود.
هوش مصنوعی: کسی که از جمع انسانها جلوتر نرفته باشد، نمیتواند در مسیر زندگی خود به پیشرفت دست یابد و به همین دلیل وجودش در گذشته باقی مانده است.
هوش مصنوعی: آتش وجود من به چه دلیلی شعلهور میشود، در حالی که دامنم پر از سنگ و سختی است و نفس راحتی ندارم؟
هوش مصنوعی: ای پرندهای که از لانهام پرواز کردهای، به درد و رنج من توجه کن و برایم خون گریه کن، زیرا اکنون من تنها و بیسرپناه هستم و حتی قفس هم ندارم.
هوش مصنوعی: زندگی کوتاه و زودگذر است و بر اساس این بیصالح بودن آن، چه شوق و احساس عمیقی میتواند در دل ما نسبت به آن وجود داشته باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.