گنجور

 
بیدل دهلوی

بیا که هیچ بهاری به حسرتِ ما نیست

شکسته‌رنگیِ امید، بی‌تماشا نیست

به قدرِ پر زدنِ ناله وسعتی داریم

غبارِ شوق جنون‌مشرب است، صحرا نیست

ز ما و من به سکوت ای حباب قانع باش

که غیرِ ضبطِ نفس، نامِ این معما نیست

غنا مخواه، که تمثالِ هستیِ امکان

برونِ آینهٔ احتیاج پیدا نیست

چو موج اگر به شکستی رسی غنیمت دان

در این محیط که جز دستِ عجز بالا نیست

به هرچه می‌نگری پرفشانِ بی‌رنگی‌ست

که گفته است جهان آشیانِ عنقا نیست

اگر ز وهم برآیی چه موج و کو گرداب

جهان به خویش فرو رفته است، دریا نیست

حسابِ هیچکسی تا کجا توان دادن

بقا کدام و چه هستی؟ فنا هم از ما نیست

به آرمیدگیِ شمع رفته‌ایم از خویش

دلیلِ مقصدِ از سر گذشتگان، پا نیست

به هرزه بال میفشان در این چمن بیدل

که هر طرف نگری، جز درِ قفس وا نیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

ز مردمان مشمر خویش را به هیات و شکل

که مردمی نه همین هیکل هیولا نیست

به حسن ظاهر و باطن مسلمت نکنند

که این دو هم ز صفتهای روح حیوانیست

وگر تو گویی نطقست مر مرا گویم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

بزرگوارا دانی که نه ز تقصیرست

اگر دعا گو بر درگه تو پیدا نیست

ز روی ظاهر و صورت رهی گر آنجا نیست

رواست؛ زانکه بصورت رهی گرانجا نیست

مجد همگر

تو را چو در همه عالم به حسن یکتانیست

ازان به حال منت هیچگونه پروا نیست

تو را به ماه درخشنده نسبتی نکنم

که ماه را رخ گلگون و چشم شهلا نیست

غریب نیست که روی تورشک خورشید است

[...]

سعدی

شهی که پاس رعیت نگاه می‌دارد

حلال باد خراجش که مزد چوپانیست

وگر نه راعی خلق است زهرمارش باد

که هر چه می‌خورد او جزیت مسلمانیست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
ابن یمین

بحسن روی تو خورشید عالم آرانیست

بلطف رسته دندان تو ثریا نیست

توئی چو سرو ولی سرو ماهرخ نبود

توئی چو ماه ولی ماه سرو بالا نیست

ز جان غلام قد همچو سرو آزادت

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه