بیا که هیچ بهاری به حسرتِ ما نیست
شکستهرنگیِ امید، بیتماشا نیست
به قدرِ پر زدنِ ناله وسعتی داریم
غبارِ شوق جنونمشرب است، صحرا نیست
ز ما و من به سکوت ای حباب قانع باش
که غیرِ ضبطِ نفس، نامِ این معما نیست
غنا مخواه، که تمثالِ هستیِ امکان
برونِ آینهٔ احتیاج پیدا نیست
چو موج اگر به شکستی رسی غنیمت دان
در این محیط که جز دستِ عجز بالا نیست
به هرچه مینگری پرفشانِ بیرنگیست
که گفته است جهان آشیانِ عنقا نیست
اگر ز وهم برآیی چه موج و کو گرداب
جهان به خویش فرو رفته است، دریا نیست
حسابِ هیچکسی تا کجا توان دادن
بقا کدام و چه هستی؟ فنا هم از ما نیست
به آرمیدگیِ شمع رفتهایم از خویش
دلیلِ مقصدِ از سر گذشتگان، پا نیست
به هرزه بال میفشان در این چمن بیدل
که هر طرف نگری، جز درِ قفس وا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأمل در زندگی و عدم تحقق آرزوها و امیدها میپردازد. او اشاره میکند که در زندگی هیچ چیزی بهدستآمده نیست و هرچه به آن نگاه میکنیم، تنها سرابهایی از آرزوها و حسرتها وجود دارد. دربارهٔ سکوت و قناعت نیز تأکید میکند و اشاره میکند که نیاز به چیزی فراتر از واقعیت نداریم. همچنین، به ناپایداری و فناپذیری هستی اشاره کرده و نارضایتی از وضعیت موجود را ابراز میکند. در نهایت، شاعر زندگی را مانند قفسی میبیند که تمامی آرزوها در آن محبوس شدهاند و به بیثمری و سرگردانی انسان در این دنیا اشاره دارد.
هوش مصنوعی: بیا که هیچ بهاری برای حسرت ما وجود ندارد و رنگ امید ما بدون تماشا ناامیدانه شکسته است.
هوش مصنوعی: به اندازهای که پرواز میکنیم، قادر به ابراز احساسات خود هستیم. این شوق و هیجان، مثل غباری است که در دل داریم و در واقعیت، وسعت آن احساسات به اندازهی بیابان نیست.
هوش مصنوعی: ای حباب، من و تو باید در سکوت باشیم و راضی باشیم، زیرا چیزی به جز ضبط نفس نمیتواند نام این مسیر پیچیده را برساند.
هوش مصنوعی: خواستن غنا یا ثروت، درست نیست؛ زیرا شکل واقعی وجود و هستی نیاز به بازتاب و تصویر ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی با مشکلات و چالشها مواجه شدی، بدان که در این دوران که به نظر سخت میآید، فرصتی است تا استفاده کنی و نگذاری از دست برود، چراکه در نهایت تنها توانایی تو و تلاشات است که باقی میماند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به آن نگاه میکنی، در واقع چیزی بیرنگ و کمرنگ است که نشان میدهد این جهان، جایی برای جوجهکباب نیست.
هوش مصنوعی: اگر از خیال و توهم بیرون بیایی، متوجه خواهی شد که دنیا مانند یک دریا است که در آن، موج و گرداب وجود ندارد و همه چیز در خود فرو رفته است.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که عمرش تا چه زمانی ادامه خواهد یافت و ماندگاری و هستی چه معنایی دارد. حتی فنا هم از دست ما خارج است.
هوش مصنوعی: ما در آرامش و سکوت زندگی کردهایم و از خودمان دور شدهایم؛ دلیلی برای رسیدن به مقصدمان از تجربیات گذشتگان نمییابیم.
هوش مصنوعی: در این چمن به هیچ وجه بال و پر خود را بیهوده نپراکن، زیرا هر جا که نگاه کنی، جز حصار و قفس چیزی نمیبینی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز مردمان مشمر خویش را به هیات و شکل
که مردمی نه همین هیکل هیولا نیست
به حسن ظاهر و باطن مسلمت نکنند
که این دو هم ز صفتهای روح حیوانیست
وگر تو گویی نطقست مر مرا گویم
[...]
بزرگوارا دانی که نه ز تقصیرست
اگر دعا گو بر درگه تو پیدا نیست
ز روی ظاهر و صورت رهی گر آنجا نیست
رواست؛ زانکه بصورت رهی گرانجا نیست
تو را چو در همه عالم به حسن یکتانیست
ازان به حال منت هیچگونه پروا نیست
تو را به ماه درخشنده نسبتی نکنم
که ماه را رخ گلگون و چشم شهلا نیست
غریب نیست که روی تورشک خورشید است
[...]
شهی که پاس رعیت نگاه میدارد
حلال باد خراجش که مزد چوپانیست
وگر نه راعی خلق است زهرمارش باد
که هر چه میخورد او جزیت مسلمانیست
بحسن روی تو خورشید عالم آرانیست
بلطف رسته دندان تو ثریا نیست
توئی چو سرو ولی سرو ماهرخ نبود
توئی چو ماه ولی ماه سرو بالا نیست
ز جان غلام قد همچو سرو آزادت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.