صفای حال ما مغشوش رنگیست
عدم را نام هستی سخت ننگیست
ز قید سخت جانیها مپرسید
شرار ما قفس فرسوده سنگیست
به هر جا بال عجز ما گشودند
پر پرواز نقش پای لنگی ست
نواهایی که دارد ساز زنجیر
ز شست شهرتمجنون خدنگیست
جهان گرد سویدای که دارد
ز داغ لاله این صحرا پلنگیست
سراپا بالم و از عجز طاقت
چوگل پروازم از رنگی به رنگیست
چو شمع از فکر هستی میگدازم
بغل واکردن جیبم نهنگیست
شکستن شاقی بزم است هشدار
می و مینا و جام اینجا نرنگیست
جهان ، جنس بد و نیکی ندارد
تویی سرمایه هر جا صلح و جنگیست
به یکتایی طرفگردیدنت چند
خیالاندیشی آیینه زنگیست
نواپروردهٔ عجزیم بیدل
درین دریا خم هر موج چنگیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات انسانی و نارضایتی از واقعیتهای زندگی میپردازد. شاعر احساساتش را به صورت نمادین بیان کرده و اشاره میکند که وضعیت موجود به شدت پریشان است. او از قید و بندهای زندگی و محدودیتهای آن گلایه میکند و نشان میدهد که تلاش برای پرواز در دنیای پربغض و ناپایدار، به نوعی ناممکن است. شاعر به وجود ظاهری و باطنی دردسرساز در زندگی اشاره داشته و بیان میکند که در عمق وجود هر انسان، تضادها و احساسات پیچیدهای وجود دارد. در نهایت، با بیان این که جهان درست و نادرستی ندارد و انسانها هستند که صلح و جنگ را میسازند، به نوعی به جستجوی حقیقت و یکتایی اشاره میکند. شاعری به نام "بیدل" نیز در مصداق این احساسات و نواهای ملودیک، حضور دارد.
هوش مصنوعی: حال و هوای ما در زندگی، به خاطر رنگها و ظاهری که داریم، دچار آشفتگی و عدم روشنی است. نام وجود و هستی به شدت ناپسند و باورنکردنی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: از پرسش درباره مشکلات و دردهای ما خودداری کن، چرا که زندانی ما فقط یک قفس کهنه و سنگی است.
هوش مصنوعی: هر جا که ما به خاطر ناتوانیمان امکان پرواز پیدا کردیم، در واقع تنها نشانهای از ناتوانی و ضعفمان است.
هوش مصنوعی: نواهایی که از زنجیر به صدا درمیآید، مانند تیرهایی است که از دست مجنون پرتاپ میشود و به شهرت او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: جهان مانند دشت سرخی است که از داغ لالهها رنگین شده و در آن پلنگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: من تمام وجودم مانند پرندهای است که از عدم تواناییام بیوقفه در حال پرواز است و از رنگی به رنگی دیگر میروم.
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که از فکر و وجود خودم ذوب میشوم و در کنارش، وقتی به دنیای خودم نگاه میکنم، به نوعی با احساس عمیق و پردردی روبرو میشوم.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به فضایی جشن و شادابی است که در آن، شکستن مینا (ظرف شیشهای) نشانهای از سروری و خوشگذرانی است. به نوعی هشدار میدهد که این محیط، مملو از شادی و لذت است و در کنار می و جام، حاکی از زیبایی و طراوت زندگی است.
هوش مصنوعی: دنیا ذاتاً خوب یا بد نیست و تو کلید هر چیزی هستی؛ هر جا که صلح یا جنگ وجود دارد، تو نقش اصلی را ایفا میکنی.
هوش مصنوعی: به یگانگی و بینظیری تو، چند اندیشه و خیال وجود دارد که مانند آینهای زنگزده عمل میکند.
هوش مصنوعی: ما همچون نوای ناتوانی در این دریا هستیم که هر موج آن نغمهای برای ما به ارمغان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر بی یادِ او بوئیست رَنگیست
وگر بی نام او نامیست ننگیست
نگار دل سیاهم لاله رنگیست
چو غنچه بسته طبعی، چشم تنگیست
چو بیماریست چشم نا توانش
که بر دوشش ز غمزه نیم لنگیست
نگارا بس کن آخر زین جفاها
[...]
نپنداری که این حرف جفنگیست
کههرجا پایلنگیهست سنگیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.