دل از ندامت هستی، مکدر افتادهست
دگر ز یأس مگو خاک بر سر افتادهست
در این بساط، تنزه کجا، تقدسکو
مسیح رفته و نقش سم خر افتادهست
مرو به باغ که از خندهکاری گلها
در این هوسکده رسم حیا برافتادهست
فلک شکوه برآ، از فروتنی مگذر
بلندی سر این بام بر در افتادهست
به هر طرف نگری خودسری جنون دارد
جهانخطیست که بیرون مسطر افتادهست
به غیر چوب زمینگیری از خران نرود
عصا کجاست که واعظ ز منبر افتادهست
نرفت شغل گرفتاری از طبیعت خلق
قفس شکسته به آرایش پر افتادهست
کسی به منع خودآراییات ندارد کار
بیا که خانهٔ آیینه بیدر افتادهست
سرشک آینه نگذاشت در مقابل آه
ز بینمی چقدر چشم ما تر افتادهست
به عافیت چه خیال است طرف بستن ما
مریض عشق چو آتش به بستر افتادهست
فسانهٔ دل جمع از چه عالم افسون بود
محیط در عرق سعی گوهر افتادهست
تو هم به حیرت از این بزم صلحکن بیدل
جنون حسن به آیینهها درافتادهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و نارضایتی از وضعیت موجود در زندگی میپردازد. شاعر به ندامت و پشیمانی اشاره میکند و از یأس و ناامیدی در مورد تقدس و پاکیزگی صحبت میکند. او دنیا را مملو از خودسری و جنون میداند و به فرورفتن مسیح و نمود ناپایداریها اشاره دارد. در این عالم که عافیت و هوش از دست رفته، عشق به عنوان یک آتش سوزاننده توصیف میشود. در نهایت، شاعر به جنون و حیرت ناشی از زیبایی عشق اشاره میکند و از زوایای مختلف به مشکلات بشری و نفوذ عشق در زندگی مینگرد.
هوش مصنوعی: دل از حسرت و پشیمانی پریشان است و دیگر از ناامیدی نمیتوان چیزی گفت، چرا که زندگی به تنگ آمده و از شرمندگی به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: در این جمع و محیط، کجا میتوان به پاکی و تقدس رسید؟ عیسی مسیح رفته و رد پای یک خر نمایان است.
هوش مصنوعی: به باغ نرو، چون از خوشحالی و خنده گلها، در این مکان کمحیا، وقار و شرم از بین رفته است.
هوش مصنوعی: آسمان را فراموش نکن، از شکایت نگذران، زیرا که بر بلندای این بام، سر تقدیر بر زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: به هر سو که نگاه میکنی، دیوانگی و خودخواهی وجود دارد. این دنیا مانند خطی است که از کاغذ خارج شده و غیرقابل کنترل شده است.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از خران به زمین بلند میشود، چوب است. عصا کجاست که واعظ از منبر به زمین افتاده است؟
هوش مصنوعی: بسته و محدود بودن طبیعت انسان به گونهای است که حتی وقتی از قفس رهایی مییابد، هنوز تحت تأثیر و زینتهای آن محدودیتها قرار دارد.
هوش مصنوعی: هیچکس در مورد منع زیبایینماای تو کاری ندارد، پس بیا که این خانهٔ آینه بیدر مانده است.
هوش مصنوعی: در مقابل حسرت و غم، آینه نمیتواند هیچ نشانهای از اشک نشان دهد. به همین خاطر، چشمان ما به خاطر بینوا بودن، بسیار پرآب و اشکبار شدهاند.
هوش مصنوعی: در اینجا به آن اشاره میشود که انسان، در حالی که به دنبال سلامتی و راحتی است، نمیتواند از احساسات و عشق فرار کند. عشق مانند آتش است که شخص را میسوزاند و به خواب نمیبرد، و در عین حال شخص به یاد آنچه به او آسیب میزند میافتد.
هوش مصنوعی: داستان دل به چه دلیل در دنیای جادو و فریب است؟ فضایی که در آن تلاش و عرقریزی باعث افتادن گوهر در دیگ است.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی درگیری و شگفتی را توصیف میکند. شخصی که در حال تماشای زیباییهای عشق و جنون است، در اوج حیرت و از سر شوق به بزم عاشقانهای نگاه میکند. عشق و زیبایی به حدی تأثیرگذار است که آدمی را در آینهای از زیباییها غرق کرده و در دنیای دلپذیر و متحیرکنندهای غوطهور میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.