دل در قدم آبله پایانکه شکستهست
اینشیشه بههرکوهو بیابانکه شکستهست
جز صبر به آفات قضا چاره نشاید
در ناخن تدبیر نیستانکه شکستهست
با سختی ایام درشتی مفروشید
ایبیخبران سنگ به دندانکه شکستهست
گر ناز ندارد سر سوتش غبارم
دامان تو، ای سرو خرامانکه شکستهست
هر سو چمنآرایی نازیست درین باغ
آیینه به این رنگ گلافشانکه شکستهست
گل بیتپشی نیست جگرداری رنگش
جز خنده بر اینزخم نمکدانکه شکستهست
گرعجز عنانگیر ز خود رفتن من نیست
رنگم چوگلشمع پریشانکه شکستهست
با چاک جگر بایدم ازخویش برون جست
چونصبحبهرویم در زندانکه شکستهست
کر موج ندارد تب وتاب نم اشکم
در چشممحیط اینهمهمژگانکه شکستهست
عمریست جنونمیکنم از خجلت افلاس
دستیکه ندارم به گریبانکه شکستهست
هر ذره جنون چشمی از دیدهٔ آهوست
آیینهٔ مجنون به بیابانکه شکستهست
بیدل نفسی چند فضولیکن وبگذر
بر خوانکریمان دل مهمانکه شکستهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان دردها و شکستگیهای متعدد در زندگی میپردازد. او از دل شکسته و صبر در مقابل ناملایمات حرف میزند. با اشاره به شکستهای مختلف، همچون شیشهها و دشواریهای روزگار، به ناچار بودن در برابر قضا و تقدیر، و تلاش برای برطرف کردن غمها و زخمهای روحی اشاره میکند. همچنین، زیباییها و شادیها را در کنار درد و رنج میبیند و از ناز و زیبایی عشق سخن میگوید. شاعر در نهایت به یک نوع جنون و اندوه اشاره میکند و از حسرت و عجز خود در برابر مشکلات زندگی میگوید. این لطافت و پرشور بودن عواطف انسانی را در قالب شاعری هنری و پر از تصویرسازی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دل در دلی به درد آمده و به شکسته شدن شیشه در هر کوه و بیابان اشاره میکند. انگار هر قدمی که برمیداریم، دلسردی و شکست را با خود به همراه داریم.
هوش مصنوعی: تنها راهی که برای مقابله با مشکلات و تقدیر وجود دارد، صبر است و نمیتوان با تدبیر و برنامهریزی، به چیزی که از دست رفته، دست یافت.
هوش مصنوعی: با مشکلات و سختیهای زندگی به راحتی برخورد نکنید، ای کسانی که نمیدانید، این سنگها که دندانتان را شکستهاند، نشانهای از درد و رنج هستند.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و ناز تو کمتر به چشم بیاید، من با وجود تمام آلودگیها و غبارها، چون یک سرو بلند و زیبا برای تو به پا میخیزم که به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: در این باغ، هر طرف زیباییهای چمن و گلها دیده میشود که جلوهای خاص و زیبا دارد. اما این زیباییها تحت تأثیر نشانهای از شکست یا آسیب قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: بدون وجود تپش، هیچ گلی زیبا نیست و رنگش تنها دردی را میخنداند که از زخمهای نمکین ناشی میشود.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم خود را کنترل کنم، این به دلیل ضعف من نیست. رنگ من شبیه به گلی است که در میان شمعها گرفتار آمده و به خاطر شکستن، بینظم و پریشان شده است.
هوش مصنوعی: باید با دل شکسته و درد درونم از خودم جدا شوم، چون صبح وقتی به روی من میافتد، مثل زندانی هستم که دیوارهای زندانم ترک خورده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که بدون وجود حرارت و جنب و جوش، هیچ چیز نمیتواند در وجود انسان تاثیر بگذارد. در اینجا، اشکهای من در چشمانم نشاندهندهی احساسات عمیق و تأثیراتی است که محیط اطرافم بر من گذاشته، حال آنکه مژگانها، نمادی از زیبایی یا فریبندگی هستند که به نوعی در این احساسات وارد شدهاند. با این حال، اگر هیچ حرکتی نباشد، این احساسات نیز نمیتوانند به وجود آیند.
هوش مصنوعی: من از خجالت و فقر به حالتی جنونآور رسیدهام، چرا که دستی ندارم که به گریبان خود بزنم و نشانگر درد و شکستم باشد.
هوش مصنوعی: هر ذرهای از جنون و دیوانگی به مانند چشمی از آهو است. آیینهای که نشاندهندهٔ این جنون است، در بیابان شکسته شده است.
هوش مصنوعی: ای بیدل، چرا وقت خود را تلف میکنی؟ بگذار که بر سفرهی کرم و لطف خداوند دل مهمانان بشینند؛ چرا که دل آنها شکسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.