زندگی نقد هزار آزارست
هرقدر کم شمری بسیارست
دل جمعی که توان گفت کجاست
غنچه هم یک سر و صد دستارست
به شمار من و ما خرسندیم
چه توانکرد نفس بیکارست
اثر سعی کدام آبله پاست
خار این ره مژه خونبارست
خاکساران چمن خرمیاند
سبزه و گل به زمین بسیارست
حشن نادیده تماشا دارد
مژه برداشتنت دیوارست
در عدم نیز غباری دارد
خاکم آیینهٔ جوهردارست
پیش پا میخورم از الفت دل
بر نفس آینه ناهموارست
نارسایی قفس شکوهٔ کیست
خامشی پیجش صد طومارست
غنجه را خنده و پرواز یکیست
بال ما در گره منقارست
چون جرس کاش به منزل نرسیم
نالهٔ ما ز اثر بیزارست
مرده هم فکر قیامت دارد
آرمیدن چقدر دشوارست
بیدل از صنعت تقدیر مپرس
زلف یاریم و شب ما تارست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان رنجها و دشواریهای زندگی پرداخته و نشان میدهد که هر چه از آزارها و مشکلات زندگی بکاهیم، باز هم احساس ناراحتی و زحمت وجود دارد. شاعر به جستجوی دلجمعی و خوشبختی اشاره میکند و میگوید که انسانها در پی آرامش و سعادت هستند، اما مشکلات و دردهای زندگی همچنان پابرجا هستند. همچنین، در نهایت به تقدیر و نقش آن در زندگی اشاره میکند و از حیات و مرگ و وضعیت انسان در این دو مقوله سخن میگوید. شاعر احساس میکند که زندگی پر از غم و اندوه است و یافتن آرامش در آن دشوار به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: زندگی پر از مشکلات و سختیهاست، هرچقدر هم که کم به حساب بیاید، باز هم زیاد است.
هوش مصنوعی: دل جمعی که توان گفت کجاست، نشان میدهد که در دل جمع، علاقه و عواطفی نهفته است. این دل، به مانند غنچهای است که هنوز شکوفا نشده و نشانهای از زیبایی و حس زندگی دارد، اما در عین حال نادیده و پوشیده مانده است. بنابراین، این تصویر بیانگر حالتی از ناگفتهها و زیباییهای پنهان است.
هوش مصنوعی: ما از این که به حساب من و شما خوشحالیم، چه میتوان کرد که نفس بیهوده است.
هوش مصنوعی: کوشش و تلاش کدام انسان باعث شده است که این مسیر پر از درد و رنج شده و به خون آلوده باشد؟
هوش مصنوعی: خاکیها و humble ها در چمن، شادی و خوشبختی را به ارمغان میآورند و زمین پر از سبزه و گل است.
هوش مصنوعی: چشمهایت به قدری زیبا و جذاب هستند که هر بار نگاه کردن به آنها مانند تماشای یک جشن خیرهکننده میماند. وقتی که مژههایت را بالا میزنی، دنیای جدیدی نمایان میشود که تمام جلوههای آن را نمیتوان دید.
هوش مصنوعی: حتی در نبود، خاک من نشانهای از وجود دارد و همانند آینهای است که جواهرات را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: من به خاطر محبت و دوستی، در حال عبور از موانع و مشکلات هستم، زیرا حال و هوای دل مانند آینهای ناگوناست و شرایط را نامساعد میبینم.
هوش مصنوعی: نارسایی قفس نشاندهندهی آن است که شکوه و عظمت آن چیزی که در سکوت و پنهانی وجود دارد، بسیار فراتر از آن چیزی است که به طور واضح و آشکار دیده میشود. صحبتهای خاموش و ناگفتهای که در آن نهفته است، به اندازهی چندین کتاب و داستان، پرمحتوا و بیانگر است.
هوش مصنوعی: گلوی غنچه با خنده و پرواز یکی است؛ چرا که بالهای ما در گره منقار پرندهای به هم تنیده شدهاند.
هوش مصنوعی: اگرچه صدای جرس ما را به یاد منزل میاندازد، اما اگر به مقصد نرسیم، این ناله و فریاد ما فقط نشانهای از ناامیدی خواهد بود.
هوش مصنوعی: حتی مرده نیز به روز قیامت و وضعیت بعد از مرگ فکر میکند و تصور میکند که خوابیدن و آرمیدن در آرامش چقدر سخت و دشوار است.
هوش مصنوعی: از پرسیدن درباره سرنوشت و قضا و قدر بپرهیز، زیرا که موهای یار من و شب تار ما میگویند که حالمان چقدر غمانگیز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خود به خود چشم تو در گفتارست
بیخودی لازمه بیمارست
با حدیث لب جان پرور او
بوی گل چون نفس بیمارست
رزق اهل نظر از پرتو حسن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.