برکمرتا بهله آنترک نزاکت مست بست
نازکی در خدمت موی میانش دست بست
بگذر از امید آگاهیکه در صحرای وهم
چشمماکردیکه خواهد تا ابد ننشست بست
خاک بر سرگرد خلقی را غرور بام و در
نقش پا بایست طاق این بنای پست بست
هرزه فکر حرص مضمونهای چندین آبله
تا به دامان قناعت پای ما نشکست بست
شمع خاموشیم دیگر ناز رعناییکراست
عهد ما با نقش پارنگیکه ازرو جست بست
قطرهواری تا ازین دریا کشی سر بر برکنار
بایدت چونموجگوهر دلبهچندینشست بست
بیزیان از خجلت اظهار مطلب مردهایم
باید از خاکم لب زخمیکه نتوان بست بست
یاد چشم او خرابات جنون دیگر است
شیشه بشکنتا توانی نقش آن بدمست بست
هیچکس بیدل حریف طرف دامانش نشد
شرم آن پای حنایی عالمی را دست بست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عشق، ناامیدی و جدایی پرداخته و به زیباییهای انسانی و تاثیرات آن بر زندگی میپردازد. شاعر از زیباییهای معشوق سخن میگوید و به حال تنها و بیرمق خود اشاره میکند. او به بیمعنایی امید در دنیای وهم و خیال اشاره دارد و همچنین به غرور و خودخواهی بشر در مواجهه با واقعیت اشاره میکند. در ادامه، شاعر از قناعت و دوری از حرص و طمع سخن میگوید و به یادآوری عشق و زیباییهای گذشته پرداخته که اکنون دیگر جانی در آنها نیست. در نهایت، او به شکستگی و زخمهای روحی اشاره میکند و از حسرت و درد جدایی میگوید. شعر در کل حالتی تراژیک و توام با اندوه و تفکر فلسفی دارد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که فردی به خاطر زیبایی و نازکنازی محبوبش، دلباخته و به او عشق میورزد. او به شیوایی و جذابیت ظاهری محبوبش اشاره کرده و از تردیدها و احساساتش در برابر او میگوید، بهطوری که دلش را تسلیم زیباییاش کرده و در خدمت او به ناز و نازکنازی مشغول است.
هوش مصنوعی: از امید آگاهی فراتر برو، زیرا در دنیای خیالی ما، تو باعث شدی که این امید به طور بیپایان ادامه یابد و هرگز تمام نشود.
هوش مصنوعی: خاک بر سر افرادی که به خاطر ظاهر و خانههای خود مغرور هستند، در حالی که اساس این بناهای زودگذر و ناچیز تنها رد پاهایی است که به راحتی ناپدید میشوند.
هوش مصنوعی: فکر بیهوده و حرص میتواند ما را به دامهای زیادی بیندازد، اما اگر قناعت را در زندگیامان در نظر بگیریم، این آسیبها و مشکلات نمیتوانند ما را اسیر کنند.
هوش مصنوعی: ما دیگر مثل شمعی خاموش شدهایم و دیگر در پی زیبایی خاصی نیستیم. رابطه ما به گونهای است که مانند نقشی بر روی پارچهای رنگی، تنها به خاطر گذشتهمان به هم بسته شدهایم.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی از این دریا بیرون بیایی، باید مانند موجی که مروارید را با چندین بار شستن به دست میآورد، از مسائل و چالشها عبور کنی.
هوش مصنوعی: ما از خجالت به بیان موضوعی مرده و گذشته پرداختهایم. باید از وجود خود که مانند خاک شده است، زخمهای درون را بپوشانیم چرا که نمیتوانیم به راحتی آنها را ببندیم.
هوش مصنوعی: یاد چشم او مانند محلی پر از دیوانگی و بیتابی است. اگر میتوانی، شیشه را بشکن تا بتوانی تصویر آن عشق سرمست را ببینی.
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانسته است با کسی که دامنش را میگیرند رقابت کند، چرا که زیبایی و جاذبهاش باعث میشود که همه دچار شرم و حیا شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.