تا ز آغوشوداعت داغ حیرتچیده است
همچوشمعکشتهدر چشممنگهخوابیدهاست
باکمال الفت از صحرای وحشت میرسم
چون سواد چشم آهو سایهام رم دیده است
جیب و دامانی ندارد کسوت عریانیام
چونگهراشکمهماندر چشمخود غلتیدهاست
نی خزان دانم درینگلشن نه نیرنگ بهار
اینقدر دانمکه اینجا رنگهاگردیده است
طبع آزاد از خراش جسم دارد انبساط
زخمه تا بر تار میآید صدا پالیده است
وحشتمگل میکند از جیب اشک بیقرار
صبح در آیینهٔ شبنم نفس دزدیده است
بر رخ اخگر نقابی نیست جز خاکسترش
دیدهٔ ما را غبار چشم ما پوشیده است
کعبهٔ مقصود بیرون نیست از آغوش عجز
آستانش بود هرجا پای ما لغزیده است
عجز طاقتکرد آهم را چو شمعکشته داغ
جادهام از نارسایی نقش پا گردیده است
غیر وحشت باغ امکان را نمیباشدگلی
چرخ هماینجا ز جیب صبح دامن چیده است
ناله دارد درکمند غم سراپای مرا
بیستون در دم و بر من صداپیچیده است
سرگرانی لازم هستی بود بیدلکه صبح
تا نفس باقیست صندل بر جبین مالیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و تنهایی شاعر میپردازد. شاعر در حال وداع و جدایی است و این تجربه، حیرت و داغی عمیق در درون او ایجاد کرده است. او خود را در حالتی از عریانی و وحشت میبیند که نشاندهنده ضعف و بیپناهیاش است. در بطن تصویرهای گیرا، شاعر به مسائل بیشتری چون مرگ و زندگی، عشق و عجز، و جستجوی معنا در زندگی اشاره میکند. او حس ناآرامی و دلتنگی را در قالب تصاویری از طبیعت و موجودات زنده به تصویر میکشد. در نهایت، شعر به نوعی به تأمل در مورد این موضوعات عمیق و پیچیده میپردازد و به ما یادآوری میکند که همواره در جستجوی حقیقت و آرامش در زندگی هستیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از آغوش تو دورم، داغی از حیرت بر دلم نشسته است، مانند شمعی که خاموش شده و در چشمم خوابیده است.
هوش مصنوعی: با عشق و دوستی عمیق از دنیای تنهایی عبور میکنم، مانند سایهای که چشم آهو آن را میبیند و رم میکند.
هوش مصنوعی: هیچ کس عریانی من را در کناره خود نمیپذیرد، چون در آغوش من همانند عذاب، درد و رنج وجود دارد که در درون خود احساس میکنم.
هوش مصنوعی: من میدانم که در این باغ خزان است و بهاری در کار نیست. تنها چیزی که میدانم این است که رنگها در اینجا تغییر کردهاند.
هوش مصنوعی: نفس آزاد و رها از محدودیتهای جسمی است و در اثر نواختن ساز، صدا به خوبی و روانی بر روی تارها جاری میشود.
هوش مصنوعی: ترس و وحشت من از جیب اشکهایم پر میشود، صبح که در آینهٔ شبنم به آرامی نفس میکشم.
هوش مصنوعی: بر چهرهی آتش سرپوشی جز خاکستر وجود ندارد و دیدهی ما به خاطر غبار اشکهایمان، نمیتواند چیزی را ببیند.
هوش مصنوعی: مقصد اصلی ما به دور از محدودیتها نیست، بلکه در واقع در آغوش ناتوانی ما قرار دارد. هر جا که ما قدم گذاشته و دچار لغزش شدهایم، نشاندهندهی همان نزدیکی است.
هوش مصنوعی: درد و ناتوانیام به حدی رسیده که مانند شمعی که به انتها رسیده، در حال ذوب شدنم. اثر بیتوجهی و ناامیدی بر زندگیام مانند ردپایی روی جاده مانده است.
هوش مصنوعی: در باغ امکان، جز وحشت چیزی وجود ندارد و گلها از زایش صبح به دامن گردباد چیده شدهاند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه تمام وجودم را فرا گرفته و مانند نالهای در من پیچیده است. حس میکنم که مثل صدای بلند و غمانگیزی که در کوه بیستون طنینانداز میشود، این حس عمیق من را هم دربرگرفته است.
هوش مصنوعی: برای اینکه در زندگی شاداب و سرزنده باشی، باید آداب و رسوم و زیباییها را در وجودت پرورش دهی. بهطوری که هر لحظه از زندگیات، حتی در صبحهای تازه و با نفسهای تازه، نشانی از نشاط و زیبایی به همراه داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دریغا روح قدسی کز همه پوشیده است
پس که دیدهست روی او و نام او که شنیده است؟
هرکه بیند در زمان از حسن او کافر شود
ای دریغا کاین شریعت گفتِ ما ببریده است
کون و کان بر هم زن و از خود برون شو تا رسی
[...]
تا خیال روی او را دیده در تب دیده است
مردم چشمم به خون در اشک ما غلتیده است
تا چرا با شمع رویش آتش تب یار شد
دل چو دود زلف او بر خود بسی پیچیده است
بر لبش هر داغ جانسوزی که بس تبخاله شد
[...]
چشم مردم دیدهٔ ما نور رویش دیده است
لاجرم در دیدهٔ ما همچو نور دیده است
از سر ذوق است این گفتار ما بشنو ز ما
زانکه قول این چنین هرگز کسی نشنیده است
در خیال آنکه نقش روی او بیند به چشم
[...]
تا بنام من زبان خامه ات گردیده است
از نگینم می رود بیرون ز بس بالیده است
بر هوا می افکند هر دم کلاهی از حباب
قطره زین شادی که دریا حال او پرسیده است
من که باشم کس چو من بیقدر یاد آورده ای
[...]
من نمی گویم ز گلزارت کسی گل چیده است
رنگ آن سیب زنخدان اندکی گردیده است
شمع خامش، شیشه خالی، جام عشرت سرنگون
عرصه بزم تو، میدان شبیخون دیده است
چشمه سوزن محیط بحر نتواند شدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.