نشاند بر مژه اشک ز هم گسستهٔ ما را
تحیر که به این رنگ بست دستهٔ ما را؟
هزار آبله دادیم عرض لیک چه حاصل
فلک فکند به پا کار دست بستهٔ ما را
کسی به ضبط نفس چون سحر چه سحر فروشد
رها کنید غبار عنانگسستهٔ ما را
به سیر باغ مرو چون نماند فصل جوانی
چمن چه دسته کند رنگهای جستهٔ مارا
زبان بهکام خموش است از شکایت یاران
به پیش کس مگشایید زخم بستهٔ ما را
هجوم ناله نشسته است در غبار ضعیفی
برآورند ز بالین پر شکستهٔ ما را
سراغ نقش قدم بیدل از هوا نکند کس
ز خاک جو سر در زیر پا نشستهٔ ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق اندوه و ناامیدی اشاره دارد. شاعر به محنتهایی که بر او و دیگران رفته میپردازد و از دشواریهای زندگی صحبت میکند. او به عدم توجه و درک دیگران اشاره میکند و از احساس تنهایی و بیکسی شکایت میکند. همچنین، شاعر به زیباییهای از دست رفته و تلاشهای بیثمر اشاره میکند و از زخمهای ناگفتهای که در دل دارد مینالد. او در نهایت به فراموشی و بیتوجهی جامعه نسبت به دردها و رنجهایش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عشق و جدایی باعث شده که اشکها روی مژههای او بنشیند و این باعث تعجب است که چگونه چنین احساسی توانسته بر دل ما تأثیر بگذارد و ما را به سمت خود بکشاند.
هوش مصنوعی: ما هزاران درد و رنج را تجربه کرده ایم، اما چه فایده دارد؟ جهان به سختی کارهایی را که ما انجام دادهایم، دستکم گرفته و بر پا میدارد.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند مثل سحر کنترل نفس و آرامش را به دست آورد. بهتر است که بار زندگی و مشکلات را از دوش ما بردارید و اجازه دهید آزاد و رها باشیم.
هوش مصنوعی: برو و به باغ نگاه کن؛ وقتی فصل جوانی و شادابی چمن به پایان رسیده، رنگهای زیبا و درخشان ما چه عشق و شوقی را میآفرینند.
هوش مصنوعی: زبان را بسته نگه دارید و از شکایت دوستان خود به کسی چیزی نگوید، زیرا زخمهای ما هنوز تر و درماننشدهاند.
هوش مصنوعی: نالهها به آرامی در میان غبار جمع شدهاند و از کنار ما که در حال استراحت با قلبی شکسته هستیم، بالا میآیند.
هوش مصنوعی: کسی از حال و روز بیدل در جستوجو نیست و هیچکس به یاد ما نمیآید. در حالی که ما در زیر پاهایمان به خاک نشستهایم و منتظر نشانهای هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مکن سراغ غبار زپا نشستهٔ ما را
رسیدهگیر به عنقا پر شکستهٔ ما را
گذشتهایم به پیری ز صیدگاه فضولی
بس است ناوک عبرت زهگسستهٔ ما را
فراهم آمدن رنگ و بو ثبات ندارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.