بسکه سودای توام سرتا به پا زنجیر پاست
مویسر چوندود شمعمجمعبا زنجیر پاست
اشکم و بر انتظار جلوهای پیچیدهام
یاد آنگل شبنم شوقمرا زنجیرپاست
همتی ای ناله تا دام تعلق بگسلیم
یعنی از خود میرویم و رهنما زنجیر پاست
عالم تسخیر الفت هم تماشاکردنیست
جلوهاش را حلقههای چشم ما زنجیر پاست
ما سبکروحان اسیر سادگیهای دلیم
عکس را درآینه موج صفا زنجیرپاست
کو خروشی تا پر افشانیم و از خود بگذریم
چون سپند اینجا همین ضبط صدا زنجیرپاست
از شکست دل چه میپرسیکه مجنون مرا
نقش پا هم نالهفرسود است تا زنجیرپاست
با همه آزادی از جیب تعلق رستهایم
سرو را سررشتهٔ نشوو نما زنجیرپاست
تا نفس باقی است باید با علایق ساختن
خضررا هم الفت آب بقا زنجیرپاست
بیشتر در طبعپیران آشیان دارد امل
حرص سوداپیشه را قد دوتا زنجیر پاست
آنقدر وسعتمچینکز خویشنتوانیگذشت
ای هوس پیرایه دامان رسا زنجیر پاست
غافل از قید هوس دارد به جا افسردنت
اندکی برخیزتا بینی چها زنجیرپاست
آشیان ساز تماشاخانهٔ بیرنگیام
شبنم ما را همان طبع هوا زنجیرپاست
اینقدر بیاختیار از اختیار افتادهایم
دستما بر دستماسنگاستو پا زنجیر پاست
بیدل ازکیفیت ذوق گرفتاری مپرس
من سری دزدیدهام در هرکجا زنجیر پاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی است و احساساتی مانند اسارت و آزادی را به تصویر میکشد. شاعر با استفاده از نمادهایی مانند زنجیر، به محدودیتها و دلبستگیهایی که در زندگی وجود دارند اشاره میکند. او به ارتباط عمیق با محبوب و تاثیری که این ارتباط بر روح و جان انسان میگذارد پرداخته و نشان میدهد که چگونه این احساسات میتوانند انسان را به اسارت بکشانند. در نهایت، شاعر از تلاش برای رهایی از این زنجیرها و آزاد شدن از وابستگیها سخن میگوید.
هوش مصنوعی: چنان تحت تاثیر عشق تو هستم که تمام وجودم به زنجیر و قید تو درآمده است. موی سرم نیز مانند دود شمعی است که به زنجیر پیوسته و نمیتواند آزادانه حرکت کند.
هوش مصنوعی: در دل غم و انتظار، اشکهایم را به نمایش گذاشتهام و یاد آن گل که نم نم باران را در بر دارد، مرا به زنجیر کشیده است.
هوش مصنوعی: ای نالهی پرشور، با ارادهای قوی از وابستگیها رها شویم و راهنمای ما زنجیرهای پای ما را بگسلد.
هوش مصنوعی: در دنیای علم و دانش، محبت و زیبایی زیادی وجود دارد که ما میتوانیم آن را ببینیم. با این حال، چشمان ما مانند زنجیری به آن زیباییها متصل شدهاند و نمیتوانیم به سادگی از آنها جدا شویم.
هوش مصنوعی: ما افرادی بیخیال و سادهدل هستیم که خود را در خیالات و آراستگیهای روحیمان گم کردهایم و تصویرمان را در آینهی آرامش و صفا مشاهده میکنیم.
هوش مصنوعی: کجا صدایی هست که ما را به اوج برساند و از خودمان فراتر برویم، مثل اینکه بخواهیم در این مکان، فریاد بزنیم و خوش بگذرانیم.
هوش مصنوعی: از شکستگیهای دل من چه میپرسی؟ که مجنون (عاشق) من حتی پس از گامهایی که بر زمین میگذارم، دلم را میفشارد و به یاد آن زنجیرهایی که به پایم است، دردم بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: ما با وجود داشتن آزادی، از وابستگیها و تعلقات رهایی یافتهایم. مانند درخت سرو که با وجود سرسبزی و رشد، هنوز به زنجیرهایی که آن را نگه میدارند، وابسته است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی ادامه دارد، باید با وابستگیها و عشقهای خود کنار بیاییم. حتی خضر که نماد جاودانگی است نیز در ارتباط با این دنیای زنجیرگونه باقی مانده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که بیشتر افراد سالخورده به دنبال آرزوهای بیپایه و حریصانه هستند، همانند کسی که به زنجیرهایی بسته شده و نمیتواند آزادانه حرکت کند. آرزوهای بیپایه و حریصانه مثل زنجیری هستند که آدم را به دنبالش میکشد و مانع آزادیاش میشود.
هوش مصنوعی: به قدری خود را در دنیای خواهشهای درونی غرق کردهای که نمیتوانی از آن عبور کنی. ای تمنای ناخواسته، مانند زنجیری که به پاهای من بسته شده، جامهام را آرایش میکنی.
هوش مصنوعی: آدمی که از بند هوسها غافل است، در حال افسردگی و ناامیدی به سر میبرد. اندکی بلند شو و به دور و برت نگاه کن تا ببینی چه زنجیرهایی به پای تو بسته شده است.
هوش مصنوعی: در گوشهای از زندگیام، جایی ساکن هستم که هیچ رنگ و تلونی ندارد. شبنم بهخاطر طبیعت و روحیات خاص این مکان، حالا در زنجیر و محدودیت به سر میبرد.
هوش مصنوعی: ما به حدی تحت تأثیر اوضاع قرار گرفتهایم که دیگر هیچ اختیاری از خود نداریم. دستمان به یک سنگ محکم بسته شده و پاهایمان نیز زنجیری به خود دارند.
هوش مصنوعی: از حال و هوای احساس و شور و شوق من نپرس، زیرا من به گونهای دلم را باختهام که در هر جا زنجیر محبت مرا به خود کشیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چون حبابم الفت وهم بقا زنجیرپاست
خانه بر دوش طبیعت را هوا زنجیر پاست
درگرفتاریست عیش دلکه مجنون تو را
مطرب ساز طربکم نیست تا زنجیر پاست
چونکنم جولان بهکام دلکه با چندین طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.