اشک از مژگان در این ویرانه نشکست و نریخت
خوشه خشکی داشت اینجا، دانه نشکست و نریخت
زیرِ گردون صدهزاران سر به باد فتنه رفت
کهنهخشتی زین ندامتخانه نشکست و نریخت
در کشاکشْ اقتدارِ ارّهٔ اقبالِ دهر
اینقدرها بس که یکدندانه نشکست و نریخت
آه از آن روزی که استغنای غیرتزای عشق
خاک صحرا بر سرِ دیوانه نشکست و نریخت
سعیِ سرچَنگِ ملامت چارهٔ سودا نکرد
موی از مجنون به چندین شانه نشکست و نریخت
مجلسِ مِی شیشه و پیمانهٔ بسیار داشت
هیچکس چون محتسب، مستانه نشکست و نریخت
در برِ این انجمن رنگی نگردانید شمع
تا قیامت هم پرِ پروانه نشکست و نریخت
باعثِ هر گریه و فریاد لطفِ آشناست
شیشه و صهبای ما بیگانه نشکست و نریخت
مرگ میباشد علاجِ تشنهکامیهای حرص
پُر نشد پیمانه تا پیمانه نشکست و نریخت
تا ابد در خاک اگر جویی نخواهی یافتن
آن قدح کز بازی طفلانه نشکست و نریخت
ماتمِ امروز دید و نوحهٔ فردا شنید
اشکِ ما بیدل به هیچ افسانه نشکست و نریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حالات اندوه و ناامیدی پرداخته و نشان میدهد که در شرایط سخت، هیچ چیزی به راحتی شکسته و ویران نمیشود. شاعر به نشانههای بیاحساسی و بیتفاوتی در برابر درد و رنج اشاره میکند و میگوید که حتی در سختترین مواقع، اشکها و احساسات انسانی نیز از دل برنمیخیزند. او به تجارب تلخ عشق، ملامت و مرگ اشاره میکند و به این نکته میرسد که زندگی پر از تلخیهاست و تنها در نهایت میتوان فهمید که خسارتها و دردها چه تاثیری بر انسان میگذارند. در پایان، شاعر بر این موضوع تاکید میکند که حتی در میان مصیبتها و ماتمهای زندگی، درد و اندوه همچنان در دل باقی میمانند و نمیتوان به سادگی آنها را فراموش کرد.
هوش مصنوعی: در این مکان بیحالت و خراب، اشکها از چشمانم نریختند و درختان خشک و بیحاصل بودند و نتوانستند دانهای تولید کنند.
هوش مصنوعی: زیر آسمان، بسیاری از افراد درگیر مشکلات و فتنهها شدند، اما هیچ کدام از این مشکلات بر روی ستونهای قدیمی این مکان ویرانه تأثیر نگذاشت و باعث فرو ریختن آن نشد.
هوش مصنوعی: در مبارزه با سختیها و چالشهای زندگی، همین که انسان نتواند به طور کامل شکست بخورد و از هم نپاشد، کافی است.
هوش مصنوعی: ای کاش روزی که عشق به خودکفایی رسید و غیرت را از بین برد، پیامدهای آن بر دیوانهوارگی و سرنوشت من تیره و تار نشود.
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش ملامت کردن، راه حلی برای مشکل عشق نیست. مجنون چندین بار موهایش را شانه کرد اما هیچ کدام از آنها نریخت و نشکست.
هوش مصنوعی: در مراسم نوشیدنی، شیشه و پیمانههای زیادی وجود داشت، اما هیچکس مانند نگهبان، مستانه و با نشانهٔ شجاعت و تسلط به این عیش و شوق پایان نداد و نوشیدنیها را نریخت.
هوش مصنوعی: در این جمع، شمع روشن نکنید زیرا تا ابد، پروانه بر گرد آن میچرخد و فرو نمیریزد.
هوش مصنوعی: هر گریه و فریادی که سر میزنیم، ناشی از مهربانی و لطف خداوند است. نوشیدنی و میمعنویامان (شیشه و صهبای ما) هرگز از هم جدا نشده و نریخته است.
هوش مصنوعی: مرگ تنها راهحل برای رفع خواستههای بیپایان و حرصهای انسان است. وقتی که لیوان پر نمیشود، تا زمانی که بشکند و بریزد، هیچچیز نمیتواند عطش انسان را سیراب کند.
هوش مصنوعی: اگر تا ابد در خاک بگردی، هرگز آن لیوان را پیدا نخواهی کرد که به خاطر بازی کودکانه نشکسته و نریخته است.
هوش مصنوعی: امروز را در غم و اندوه گذرانده و فردا را با نوحه و زاری میبیند. اشکهای ما، که از دل شکستهای سرچشمه میگیرند، به هیچ داستان خیالی از بین نرفته و جاری نشدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.