دارد به من دلشده امشب سرجنگی
گلبرگ کمانی پر طاووس خدنگی
پیش که برم شکوه از آن نرگس کافر
بیچاره شهیدم ز دم تیغ فرنگی
مشکلکه ز فکر عدم خویش برآییم
داریم سر اما به گریبان نهنگی
آن جلوه که بیرون خیالست خیالش
دیدیم به رنگی که ندیدیم به رنگی
محتاج نفس کرد تحیر دل ما را
آیینه شد آخر جرس ناله به چنگی
کلفت نبرد ره به دل باده پرستان
آیینهٔ مینا نکشد زحمت زنگی
نیرنگ بد و نیک دو عالم همه ازتوست
گر بگذری از خویش نه صلحست و نه جنگی
هشدار که بر گوش عزیزان نتوان خورد
گرنیست سخن را اثر تیر و تفنگی
گامی به گشاد خط پرگار نرفتیم
چون نقطه فسردم به فشار دل تنگی
گرد رم عیش است چه صحرا و چه گلزار
فرصت همه جا خون شده در بخیهٔ رنگی
بیدل خوشم از عارض گلگون به خط سبز
فارغ زمیام ساخته کیفیت بنگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و پیچیده شاعر است. او به جنگ و نبردهای درون خود اشاره میکند و از زیباییهای عشق و زندگی میگوید. شاعر با تصویرسازیهای زیبا، همچون "دلشده امشب"، "گلبرگ کمانی" و "تیغ فرنگی"، تضادهای زندگی را به تصویر میکشد و به تفکر در مورد وجود و عدم، عشق و جنگ، و نیکی و بدی میپردازد. او همچنین به نقش زمان و مکان در تجربههای انسانی اشاره دارد و از ناامیدی و فشار روانی سخن میگوید. در نهایت، شاعر با لحن حسرتآلودی به زیباییها و چالشهای زندگی و عشق مینگرد.
هوش مصنوعی: امشب دل من مانند گلبرگی زیبا و رنگارنگ است که در حال آماده شدن برای جنگ و جدال است، همانند طاووسی که با پرهایش به نمایش میآید.
هوش مصنوعی: به چه کسی شکایت کنم از آن نرگس بیرحم؟ من از شدت عشق به او مانند یک شهید به دست دشنهی بیگانه سقوط کردهام.
هوش مصنوعی: ما با این چالش روبرو هستیم که چگونه از فکر عدم، یعنی از مشکلات ذهنی خود بیرون بیاییم. ما تلاش میکنیم اما در درون خود مانند یک نهنگ در حال مبارزهایم.
هوش مصنوعی: ما زیباییای را دیدیم که فقط در خیال وجود دارد، و آن را به رنگی مشاهده کردیم که هرگز ندیده بودیم.
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر نیازهایش به حیرت افتاده و مانند آینهای شده که صدا و ناله را به خوبی منعکس میکند.
هوش مصنوعی: زن کلفت به میدان نمیآید، بادهنوشان در آینه مینا سرمستاند و نیازی به زحمت یا زنگی (سیاهکار) ندارند.
هوش مصنوعی: تمامی آب و رنگ دنیا، چه خوب و چه بد، از تو سرچشمه میگیرد. اگر از خودخواهی و منیت خود عبور کنی، نه درگیری وجود خواهد داشت و نه صلح.
هوش مصنوعی: احتیاط کن که نمیتوان به عزیزان آسیب رساند، چرا که کلمات و سخنها مانند تیر و گلوله اثرگذار نیستند.
هوش مصنوعی: ما در هیچ جهتی فراتر از دورهای که در آن هستیم قدم برنداشتیم، زیرا در دل خود احساسی سرد و فشرده داریم که نشاندهنده تنگی خاطر است.
هوش مصنوعی: در پایتخت لذت و شادی، چه در بیابان و چه در باغ، همه جا فرصتی برای خوشگذرانی وجود دارد، زیرا زندگی به رنگهای مختلف و زیباییها تزئین شده است.
هوش مصنوعی: من از چهرهی زیبا و گلگون لذت میبرم و با خوشحالی از آنچه هستم، غمگین نیستم؛ چرا که به زیبایی و روشنی زندگیم اهمیت میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در هیچ مقامم نگذارد به درنگی
از بوی به بویی برد از رنگ به رنگی
بالاتر ازین طور تجلی قدمی چند
دارد ارنی گوی دگر هر سر سنگی
شوق تو زنان را به سر کوی برآرد
[...]
ای آه جگرسوز ز شست تو خدنگی
کوه الم از دامن صحرای تو سنگی
در دشت خطرناک تو هر خار سنانی
از بحر پرآشوب تو هر موج نهنگی
گردون سراسیمه و این خاک گرانسنگ
[...]
جز عافیتم نیست به سودای تو ننگی
ای خاک برآن سرکه نیرزید به سنگی
انجام خرام تو شکار افکن دل بود
ازسرو، چمن هم به جگر داشت خدنگی
مخمور لبت گر چمنش نشئه رساند
[...]
ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی
بی یاد تو دل را دو جهان سینهٔ تنگی
جان دیده از آن نرگس عیار فریبی
دل خورده از آن غمزهٔ خونخوار خدنگی
دیری ست که شرمنده ام از سبحه، چه سازم؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.