بسکه گردید آبیار ما ز پا افتادگی
سبز شد آخر چو بید از وضع ما افتادگی
میتوان از طینت ما هم رعونت خواستن
گر برآید از طلسم نقش پا افتادگی
عمرها چون اشککنج راحتی میخواستم
بهر ما امروز خالی کرد جا افتادگی
دام عجزی درکمین سرکشی خوابیده است
میکشد انجام نی از بوریا افتادگی
سرکشی تا کی گریبانت درّد چون گردباد
همچو صحرا دامنی دارد رسا افتادگی
مرد وحشت گر نهای با هر چه هستی صلح کن
ای به یک رویی مثل یا جنگ یا افتادگی
غوطه زن در ناز اگر با عجز داری نسبتی
بر سراپای تو میبندد حنا افتادگی
خط پرگار کمالت ناتمام افتاده است
تا نمیسازد سرت را محو پا افتادگی
با خرد گفتم چه باشد جوهر فقر و غنا
گفت: در هر صورتی نام خدا افتادگی
تخم اقبالم ز فیض سجده خواهد همتی
کز سرم چون پا دواند ریشهها افتادگی
کاروان نقش پاییم از کمال ما مپرس
منزل ما جاده ما خضر ما افتادگی
نیست ممکن بیدل از تسلیم، سر دزدیدنم
نسبتی دارد به آن زلف دوتا افتادگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی احساس سستی و ناامیدی بیان شده است. شاعر به دروننگری دربارهی وضعیت خود پرداخته و به افتادگی و زوال اشاره میکند. او بیان میکند که طینت انسان میتواند رعونت را نشان دهد، اما در نهایت همگی در مسیر افتادگی و ضعف قرار دارند. او بر این نکته تأکید دارد که عمر آدمی همچون اشک در کنج راحتی میگذرد و امروز فرصتی برای تغییر به وجود آمده است. در ادامه، شاعر به ناامیدی، خستگی، و ضرورت صلح با خود و دیگران میپردازد. او همچنین به مفهوم فقر و غنا و جایگاه خدا در زندگی اشاره میکند و به جستجوی حقیقت انسانی و سفر روحی خود در دنیای افتادگی میپردازد. در نهایت، شاعر بیان میکند که نمیتواند از تسلیم و وابستگی به زیباییها رهایی پیدا کند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیادی غم و اندوه، حالتی مانند بید گیلان پیدا کردهایم و در نتیجه از وضعیت خود دچار افت و تزلزل شدهایم.
هوش مصنوعی: میتوان از ذات و سرشت ما نیز اعتماد به نفس و برتری خواست، اما این امر تنها زمانی ممکن است که طلسم عدم تواضع شکسته شود.
هوش مصنوعی: زندگیها مثل اشکی که در گوشه چشم میماند، به دنبال آسایش و آرامش بودم، اما حالا امروز به من نشان داده شده که این آسایش خالی از واقعیت است.
هوش مصنوعی: دامی از ناتوانی در انتظار است و به من فشار میآورد، به گونهای که به زحمت میتوانم از پس کارها برآیم و این وضعیت باعث میشود نتوانم به خوبی حرکت کنم.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی سرکش بمانی؟ دردت همچون گردبادی است که به دنبال خود میکشد و دامنی وسیع دارد. در عوض، فروتنی به تو زیبایی و عظمت میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر انسان ترسناک و وحشتانگیز نیستی، با هر چیزی که هستی کنار بیایید و صلح کنید. تو که موجودی یکطرفه هستی، یا باید وارد نبرد شوی یا خودت را به آرامی تسلیم کنی.
هوش مصنوعی: اگر در ناز و خودشیفتگی غوطهور هستی و عجز و ناتوانی را احساس میکنی، حنا بر تمام وجود تو نشانهای از افتادگی و تسلیم خواهد بود.
هوش مصنوعی: خطی که باید شخصیت و کمال تو را مشخص کند، هنوز کامل نشده و نمیتواند تو را به شکلی متناسب با تواضع و فروتنیات معرفی کند.
هوش مصنوعی: با عقل و تفکر به دنبال دلیل فقر و ثروت رفتم. جواب شنیدم که در هر حالتی، نام خداوند در این موضوع تأثیر دارد و در نهایت همه چیز تحت اراده اوست.
هوش مصنوعی: بذر خوشبختیام از برکت سجده و عبادت خواهد روئید، به شرطی که تلاشم از دل برآید و مانند ریشههای درخت استوار و محکم باشد.
هوش مصنوعی: ما همچون کاروانی هستیم که رد پای ما نشان از کمال ما دارد. از ما نپرس که منزلگاهمان کجاست یا جادهامان چیست؛ ما مانند خضر (مظهر زندگی جاوید) در این مسیر، صبر و فروتنی را به همراه داریم.
هوش مصنوعی: امکان ندارد که من از تسلیم خارج شوم، بنابراین فرار من از احساسات و وابستگی به آن زلفهای پریشان هیچ ارتباطی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرفرازی را نباشد جنگ با افتادگی
دولت خورشید را دارد بپا افتادگی
از تواضع دولت افزاید سعادتمند را
خوش بود چون سایه از بال هما افتادگی
از عزیزی می گذارد پا به چشم آفتاب
[...]
سجده بنیادی بساز ای جبهه با افتادگی
سایه را نتوان ز خود کردن جدا افتادگی
از شعاع مهر یکسر خاکساری میچکد
بر جبین چرخ هم خطیست با افتادگی
سجده را در خاک راهش گر عروج آبروست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.