به گرد سرمه خفتن تا کی از بیداد خاموشی
به پیش ناله اکنون میبرم فریاد خاموشی
در آن محفل که بالد کلک رنگ آمیزی یادت
نفس با ناله جوشد تا کشد بهزاد خاموشی
جنون جانکنی تا کی دمی زین ما و من شرمی
همین آواز دارد تیشهٔ فرهاد خاموشی
به ضبط نفس موقوفست آیین گهر بستن
فراهم کن نفس تا بالد استعداد خاموشی
ز ساز مجلس تصویرم این آواز میآید
که پر دور است از اهل نفس امداد خاموشی
همه گر ننگ باشد بیزبانی را غنیمت دان
مباد آتش زنی چون شمع در بنیاد خاموشی
نفسها سوختم در هرزه نالی تا دم آخر
رسانیدم بهگوش آینه فریاد خاموشی
لب از اظهار مطلب بند و تسخیر دو عالم کن
درین یکدانه دارد دامها صیاد خاموشی
به جرأت گرد طاقت از مزاج خویش میروبم
پسند نالهٔ من نیست بیایجاد خاموشی
نفس تنها نسوزی ای شرار پر فشان همت
که من هم همرهم تا هر چه باداباد خاموشی
به دل گفتم درین مکتب که دارد درس جمعیت
نفس در سرمه خوابانیده گفت: استاد خاموشی
چرایی اینقدر ناقدردان عافیت بیدل
فراموش خودی یا رفتهای از یاد خاموشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف احساساتی از خاموشی، درد و بیداد میپردازد. شاعر از بیداد خاموشی به ستوه آمده و در تلاش است تا فریاد خود را به گوش دیگران برساند. او به یاد مرگ و خاطراتش میپردازد و در عین حال از جنون و عواطف سرشارش سخن میگوید. همه چیز در عالم وجود، از احساسات گرفته تا روابط، تحت تأثیر این خاموشی قرار دارد. شاعر از خود میپرسد که چرا باید بیصدا باشد و از ناتوانیها و نالههای بیپایانش میگوید. در نهایت، او به مخاطب یادآوری میکند که همگان باید ارزش صدای خود را درک کنند و به یاد داشته باشند که خاموشی عواقب جدیای به همراه دارد.
هوش مصنوعی: چقدر میتوانم در ظلم و سکوت بمانم؟ اکنون زمان آن است که ناله و فریاد خود را ابراز کنم.
هوش مصنوعی: در آن جمعی که یاد تو رنگ و بویی دارد، نفسها با ناله و افسوس به یاد تو در میآید و این حال، بهزاد را به سکوت وا میدارد.
هوش مصنوعی: تا کی تحمل دیوانگی و رنج جانکاه را میکنی؟ آیا همین صدا، نالهٔ فرهاد را به یاد نمیآورد که در خاموشیاش تیشهای در دل دارد؟
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن گوهرهای نادر و ارزشمند، باید نفس را کنترل کرد و آن را آماده ساخت تا به آرامش و خاموشی برسد.
هوش مصنوعی: از ساز محفلی که در آن هستم، صدایی به گوشم میرسد که نشاندهنده فاصلهام از افرادیست که درگیر نفس و دنیاگرایی هستند. این صدا به من کمک میکند تا به آرامش و خاموشی دست یابم.
هوش مصنوعی: اگرچه نداشتن زبان و بیان معیوب و ملامتآمیز است، اما باید این سکوت و خاموشی را فرصت در نظر بگیریم و از آن بهره ببریم. نباید مانند شمعی باشیم که در حال سوختن و تباهی است.
هوش مصنوعی: در طول زندگیام، در لحظات اندوه و ناله، به شدت زحمت کشیدم و در نهایت، صدای بیصدایم را به آینه رساندم.
هوش مصنوعی: با سکوت و لب از بیان موضوعات بستن، میتوانی دو جهان را تحت کنترل درآوری. در این فضای سکوت، مانند یک صیاد در دامهای خود، عمل کن.
هوش مصنوعی: من با شجاعت از قدرت تحمل خود میکاهیم و نالهام را نمیپسندم، چرا که بیعلت ساکت نمیشوم.
هوش مصنوعی: ای شعلۀ پراحساس، تو به تنهایی نمیسوزی. همت و تلاش تو در کنار من است، پس هرچه میخواهد بیفتد، ما خاموش نخواهیم شد.
هوش مصنوعی: به دل گفتم که در این مکتب که درس جمعیت را در خواب سرمهای آموخته، استاد فقط سکوت میکند.
هوش مصنوعی: چرا اینقدر بیتوجه به آرامش و راحتی خود هستی، بیدل؟ آیا نابود شدهای یا به کلی از یادها رفتهای؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.