خیالت هر کجا تمهید راحتپروری کردی
به خواب بیخودی بوی بهارم بستری کردی
نفس چون ناله بر باد تپیدن داد اجزایم
به توفان خیالت گرنه حیرت لنگری کردی
به پاس راز الفت شکر بیدردیست کار من
اگر دل آب میگردید مژگان هم تری کردی
به این نازک مزاجی حیرتم آسوده میدارد
و گرنه جنبش مژگان به چشمم نشتری کردی
شدی یاقوت اگر آیینهدار رنگ اشک من
رگ خونی نمایان از نگاه جوهری کردی
درین گلشن که از افلاس نامی دارد آزادی
چه کردی سرو مسکین گر وداع بیبری کردی
به بخت تیره ممنون تغافلهای گردونم
زدی آیینهام بر سنگ اگر روشنگری کردی
نبود از حق شناسیهای الفت آنقدر مشکل
که چون قمری پر پروانه را خاکستری کردی
به تیغ وهم اگر میکرد عشق اثبات آگاهی
شکست شیشه هم سر درگریبان پری کردی
جنون چون شمع در رنگ بنای من نزد آتش
که تا نقش قدم گشتن سرا پایم سری کردی
ازین بی ماحصل افسانههای دردسر بیدل
کسی گوشی اگر میداشت بایستی کری کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به بیان احساسات و افکار عمیقش در مورد عشق، تنهایی و دلتنگی میپردازد. او به یاد خاطرات خوش و دردناک خود در ارتباط با عشق و معشوقش میافتد و از احساسات پیچیدهای مانند حیرت و غم شکایت میکند. شاعر به توصیف حالتی میپردازد که در آن خیالات و یادآوریهای معشوق، او را درگیر کرده و درد و شوق را همزمان تجربه میکند. او همچنین به چالشهای ناشی از تنهایی و سرنوشت تیرهاش اشاره دارد و در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق و احساسش، بیشتر از هر چیز دیگری برای او درد و رنج به همراه داشته است.
هوش مصنوعی: هر جا که به یاد تو آرامش و راحتی را جستوجو کردم، خواب ناآگاهی مرا در آغوش گرفته و به بوی بهار مشغول کردهای.
هوش مصنوعی: نفس من مانند نالهای باد تند میزند و اجزای وجودم در طوفان خیال تو درهم ریخته است، وگرنه حیرت میتوانست مرا ثابت نگه دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و دوستی، از درد و رنج خود سپاسگزارم. اگر دل من هم به خاطر این عشق اشک میریخت، تو نیز باید با گریهات به آن پاسخ میدادی.
هوش مصنوعی: این نازکی و لطافتی که در تو وجود دارد، من را آرام میکند، وگرنه حرکت مژگانت به چشمان من مانند همچنین تیری است که به عمق نفوذ کند.
هوش مصنوعی: اگر به ظرافت جواهر باشی، و رنگ اشک من را نشان دهی، نشانهای از احساسات عمیق من را به نمایش میگذاری.
هوش مصنوعی: در این باغی که به خاطر فقرش شناخته میشود، آزادی چه تأثیری بر این سرو بیچاره گذاشته است اگر تو وداعی با او کردهای؟
هوش مصنوعی: به خاطر کملطفی و بیتوجهیهایی که از سرنوشت و زمانهام دیدم، از زندگیام راضیام. اگر هم زمانی به من نور و روشنی بخشیدی، مثل این است که بر سنگ تصویرم را انداختی.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که قدردانی و محبت میان افرادی که به هم نزدیک هستند، به اندازهای پیچیده و دشوار است که وقتی یک موجود زیبا و رنگارنگ مثل پروانه را به یک رنگ کسلکننده و خاکستری تغییر دهی، اثرات منفی آن به وضوح دیده میشود. به عبارت دیگر، ناپدید شدن یا نقصان محبت و احترام میتواند به همان اندازه خفی و دردناک باشد.
هوش مصنوعی: اگر عشق میتوانست به وسیله خیال و تخیل خود را ثابت کند، حتی شکستن شیشه هم باعث نمیشد که تو در غم و اندوه دیگران نباشی.
هوش مصنوعی: جنون مانند شمعی است که در کنار آتش رنگ و بوی بنای وجود من را میسازد، تا جایی که با هر قدمی که برمیدارم، تمام وجودم در یگانگی و عشق ذوب میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی گوش شنوایی داشت و میتوانست از معانی عمیق و دردناک داستانهای بینتیجه و پر گرفتاری درک کند، باید مانند یک فرد کر به سکوت مینشست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر با پای سروی سعی آهم رهبری کردی
کف خاکسترم با بال قمری همسری کردی
ندادم عرض هستی ورنه با این ناتوانیها
به رنگ رشتهٔ شمعم نفس هم اژدری کردی
نشد اول چراغ عافیت در دیدهام روشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.