جهدکن تا نروی بر اثر نیک و بدی
که خضر نیز درین بادیه دام است وددی
تاگلستان تو در سبزهٔ خط گشت نهان
دیدهای نیست که چون لاله ندارد رمدی
داغها در دل خون گشته مهیا دارم
کردهام نذروفای تو پر ازگل سبدی
جان چه باشدکه توان نذر توام اندیشید
اینقدر تحفه نیرزد به قبولی و ردی
عافیت دوستی و پرورش هوش خطاست
نیست درمحفل تحقیق چو می با خردی
ناصحا از دمت افسرد چراغ دل ما
کاش از توبه کند مرگ کنار لحدی
جوهری لازم تیغست چه پیدا چه نهان
ابروی ظلم تهی نیست ز چین جسدی
رونق جاهگر از اطلس و دیبا باشد
صیقل آینهٔ ماست غبار نمدی
همره قافلهٔ اشک تو هم راهی باش
که به از لغزش پا نیست به مقصد بلدی
همه جا داغگدایی نتوان شد بیدل
خجلم بیشتر از هرکه ندارم مددی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان ناپایداریهای زندگی و تأثیرات خوب و بد بر روی انسانها میپردازد. او به وجود چالشها و خطرات در مسیر زندگی اشاره میکند و از نذری برای محبوبش سخن میگوید که به نظرش چندان ارزشی ندارد. سپس از گمگشتگی و عافیت دوستی میگوید و بر لزوم شناخت عمیق از حقایق زندگی تأکید میکند. شاعر همچنین به دردهای درونی خود و نیازی که برای حمایت دارد اشاره میکند و در نهایت، بر این نکته تأکید میکند که در این مسیر پرچالش، انسانها باید با همهمه و اندوه خود همراه شوند و در جستجوی نور و امید باشند.
هوش مصنوعی: تلاش کن تا تحت تأثیر خوبیها و بدیهایی که در زندگی وجود دارد قرار نگیری، چرا که حتی شخص بزرگی مانند خضر هم در این دنیا با مشکلات و چالشها روبرو است.
هوش مصنوعی: در گلی که در سبزههای خود پنهان شده، نمیتوان کسی را پیدا کرد که مانند لاله روشن و زیبا باشد و از آن بهاری حیاتساز بهرهمند نشده باشد.
هوش مصنوعی: در دل من زخمهای بسیاری وجود دارد که برای تو آمادهام. من سبدی پر از گل برای تو آماده کردهام.
هوش مصنوعی: جان چه ارزشی دارد که من برای تو نذر کنم، اینقدر فکر کردن به این موضوع خیلی نمیارزد که تو هدیهام را بپذیری یا رد کنی.
هوش مصنوعی: دوستی با آرامش و پرورش دادن عقل و هوش نادرست است، زیرا در محیط تحقیق و جستجو، باید به دور از منطق و خرد عمل کرد.
هوش مصنوعی: ای ناصح، نور دل ما از دمی که تو میداری کم شده است، کاش مرگ در کنار قبر ما به خاطر توبه و بازگشت ما به قبل بیاید.
هوش مصنوعی: تیغی که در اصل خود وجود دارد، چه آشکار باشد و چه پنهان، ابروی ظلم هرگز از چنگال مرگ در امان نخواهد بود.
هوش مصنوعی: آبرو و زیبایی مقام و منزلت از پارچههای مجلل و خوشرنگ میآید، اما در حقیقت، زیبایی و درخشندگی ما به پاکی و زلالی دل وابسته است.
هوش مصنوعی: با کاروان اشک تو همسفر باش، زیرا اینکه به مقصد برسی بهتر از آن است که پاهایت بلغزد و گمراه شوی.
هوش مصنوعی: در هر جا نمیتوان با حالت نیاز و درماندگی خود زندگی کرد، بیدل، من از دیگران خجالت میکشم زیرا برای کمک خواستن از کسی هیچگونه امکانات و پشتیبانی ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فقر وارستگی است از غم هر نیک و بدی
نه که سر بار شود فکر کلاه نمدی
خلق مرغان اسیرند که در یک قفسند
زان میان از که توان داشت امید مددی
غنچه در باغ جهان نیز چو من با دل تنگ
[...]
کیستم من نفس سوختهٔ منجمدی
دل خون گشته و گل کرده غبار جسدی
نقش تصویر خیالی ز اثر نومیدم
دعویام شوخی و مستی و ندارم سندی
وصل جستم دو جهان جلوه دچارم کردند
[...]
چشم خاصان به تو مشغول ز هر چهر و قدی
جان پاکان به تو مشعوف ز هر نیک و بدی
تو به هردل که گذشتی و درو جای شدی
تو به هرجا که فرود آمدی و خیمه زدی
ز فروغ رخم او مطلع انوار هدی
ملجأ شاه و گدا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.