رفتی چو می از ساغر و دیگر ننشستی
ای اشک دمی بر مژهٔ تر ننشستی
جان سختی حرص اینهمه مقدور که باشد
زد بر کمرت بار دل این در ننشستی
نامحرمی عافیتت طرفه جنون داشت
پرواز هم افسرد و ته پر ننشستی
ای قطره دماغت نکشد ننگ فسردن
خوشباش که بر مسند گوهر ننشستی
چون آتش ازین جاه که خاکست مآلش
گو شعله نبالیدی و اخگر ننشستی
ای سایه چنین پهن که چیدهست بساطت
آخر تو ز خاک آنهمه برتر ننشستی
بر مسند اقبال که جز نام ندارد
چون نقش نگین یکدوعرق ننشتی
عالم همه افسانهٔ تکلیف صداع است
آه ازتو درین مجلس اگر بر ننشستی
ناراستی از جادهٔ فهمت به در انداخت
بودی خط تحقیق و به مسطر ننشستی
گر مفلسی و شهرت جاهیست ضرورت
تشهیر کمی نیست که بر خر ننشستی
بیدل همه تن حلقه شدی لیک چه حاصل
در خاک نشستی و بر آن در ننشستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با مضامینی از عشق و افسوس سرشار است. شاعر به تأمل در دوری و جدایی از معشوق میپردازد و حسرت لحظات نازنین را میزند. او یادآور میشود که زندگی مملو از تلاشها و خواستههای ناکام است و در این مسیر، انسانها بیشتر اوقات در جستجوی خوشبختی ناکام میمانند. شاعر به وضعیت خود و دیگران اشاره دارد که در عوض کامیابیها، در غم و اندوه توپم افتادهاند و از حقیقت زندگی غافل هستند. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که نشستن بر قلههای موفقیت و خوشبختی سخت است و باید تلاش کرد تا از این دامان خاکی به اوج معانی دست یافت.
هوش مصنوعی: زمانی که تو رفتی، همانند می از جام فراموش کردی که دوباره برگردی. ای اشک، چرا دمی بر مژهام ننشستی؟
هوش مصنوعی: به خاطر حرص و طمع زیاد، بار سنگینی بر دوش تو قرار گرفته است که نمیتوانی آن را تحمل کنی و دلتنگیها و غمها بر تو فشار میآورند.
هوش مصنوعی: بیخبر از تو، آرامش تو شگفتیای داشت که دیوانگیِ پرواز هم از آن بازمانده بود و در آسایش نتوانستی اقامت کنی.
هوش مصنوعی: ای چشمات، ننگی بر تو نیست اگر در غم و سردی به سر ببری؛ زیرا تو به مقام و مرتبهای از ارزش دست نیافتهای که بخواهی احساس کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وضعیت موجود اشاره میکند و میگوید که مانند آتش، نباید ترسید و باید در پی روشن ماندن و شعلهور شدن بود، حتی اگر نتیجه نهایی، فقط خاکستر باشد. این بیان به تلاش و استقامت در زندگی و پرهیز از تسلیم شدن در برابر مشکلات اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای سایه بلند، که چقدر با وقار و با عظمت گرد خود را گستردهای، در واقع تو از خاک و ریشهات برتر نشدهای.
هوش مصنوعی: بر صندلی موفقیت نشستهای که فقط نامی از آن باقی مانده است، مانند نقش نگین که بر روی آن دو قطره عرق ننشسته است.
هوش مصنوعی: این دنیا پر از داستانهای غمانگیز و دشواریهای ناشی از مسئولیتها و تکالیف است. ای کاش، اگر در این جمع حاضر بودی، اوضاع به گونهای دیگر بود و درد و رنج کمتر احساس میشد.
هوش مصنوعی: اگر از مسیر درست فهمیدن خارج شوی، به راحتی میتوانی در جستجوی حقیقت به بیراهه بروی و به نتیجهای نادرست برسی.
هوش مصنوعی: اگر بیپول هستی و به مقام و منزلتی دست یافتهای، ضروری است که این مقام را اعلام کنی، چرا که تو بر اسب شهرت نشستهای.
هوش مصنوعی: بیدل، تمام وجودش تحت تاثیر و در قید و بند عشق است، اما چه فایده دارد که در خاک نشسته و هیچ تلاشی برای رسیدن به دروازه عشق نکرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این نکته یقین است که در مزرع هستی
خواهی دروی خواجه! همان تخم که کشتی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.