دور از بساط وصل تو ماییم و دیدهای
چون شمع کشته داغ نگاه رمیدهای
شد نو بهار و ما نفشاندیم گرد بال
در سایهٔ گلی به نسیم وزیدهای
ما حسرت انتخاب صباییم از محیط
کنج دلی و یک نفس آرمیدهای
در حیرتم به راحت منزل چسان رسد
راهی به چشم آبلهٔ پا ندیدهای
محمل کشان عجز رسا قطع کردهاند
صد دشت وره امید، به پای بریدهای
اشکم نیاز محفل ناز تو میکشد
آیینه داری از دل حسرت چکیدهای
آخر به پاس راز وفا تیغها کشید
چون صبح بر سرم نفس ناکشیدهای
دارم دلی به صد تپش آهنگی جنون
یک اشک وار تا به چکیدن رسیدهای
میبایدم ز خجلت اعمال زیستن
نومیدتر ز زنگی آیینه دیدهای
بیدل ز کشتزار تمناست حاصلم
تخم دلی به سعی شکستن دمیدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات جوانی عاشق و دلشکسته است که از فراق معشوق رنج میکشد. شاعر از دوری و غم جدایی سخن میگوید و به حسرتهایی که به دلیل عدم انتخاب صحیح پدید آمده اشاره میکند. او ناامیدی و سختیهای زندگی را با تصاویری از طبیعت و نمادهایی چون شمع و گل نشان میدهد و از درد و عجز خود در برابر این احساسات سخن میگوید. همچنین، شاعر به تلاشی که برای رسیدن به آرامش و وفا انجام میدهد، اشاره میکند و در نهایت به عدم موفقیت خود در زندگی و عشق اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: ما از دسترسی به وصال تو دور هستیم و حالتی چون شمع داریم که در خفا و غم، داغی از نگاه تو بر دل داریم.
هوش مصنوعی: بهار تازه فرا رسیده است و ما هنوز از این فرصت استفاده نکردهایم و در سایهی گلی که بادی نرم به آن میوزد، نشستهایم.
هوش مصنوعی: ما در حسرت این هستیم که ما نیز بتوانیم صبوری و آرامش داشته باشیم، اما به خاطر فضای محدود دلمان، تنها یک نفس رها و آرام داریم.
هوش مصنوعی: بهت زدهام که چگونه کسی میتواند به راحتی به منزل برسد در حالی که من راهی را نمیبینم و پاهایم پر از تاول است.
هوش مصنوعی: باربران ناگزیر و ناتوان، با صدای رسا پشت سر هم دشتها را ترک کردهاند، مانند کسی که امیدش را از دست داده و پایش در میانه راه گرفته شده است.
هوش مصنوعی: گریهام به خاطر توست و به عشق تو، آینهای دارم که در آن، دل تنگیام را میبینم.
هوش مصنوعی: در نهایت به خاطر وفاداریام، دشمنان به من حمله کردند، مانند صبح که بدون نفس کشیدن بر من میتابد.
هوش مصنوعی: دل من با تپشهای شدید، به شدت در حال احساس جنون است و یک اشک به زودی به چکیدن خواهد رسید.
هوش مصنوعی: به دلیل خجالت از اعمالم، باید احساس ناامیدی بیشتری نسبت به زندگی داشته باشم، طوری که همچون زنگزدهای در آینه به خودم نگاه کنم.
هوش مصنوعی: از مزرعه آرزو، به دست آوردهام که دلی را با تلاش برای شکست حاصل کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تیر آسمان ز کمان چون خمیدهای
وی زهرهٔ زمین ز طرب چون رمیدهای
مانا که گوهری ز کف تو نهان شدست
پشت از برای جستن آن را خمیدهای
از ظلمتت آنکه چشم تو دید ای ضیاء دین
[...]
ای آن که مر مرا تو به از جان و دیدهای
در جان من هر آنچ ندیدم تو دیدهای
بگزیدهام ز هجر تو تابوت آتشین
آری به حق آنک مرا تو گزیدهای
گر از بریده خون چکد اینک ز چشم من
[...]
ای یار بیوفا که دل از ما بریدهای
گویی که پیش هرگز ما را ندیدهای
سرگشتهام چو ذره ز خورشید روی تو
دامن چرا چو سایه ز ما درکشیدهای
لیلی شنیدهام که ز مجنون نمیشکیفت
[...]
ای صبحدم چه شد که گریبان دریدهای
وی شب چه حالتی است که گیسو بریدهای
از دیده زمانه روان است جوی خون
ای دیده زمانه بگو تا چه دیدهای
ای اشک گرم رو خبری بازده ز دل
[...]
ای یار نازنین، چو دل از ما رمیدهای
از ما رمیدهای، به رقیب آرمیدهای
چشمان آهوانهٔ بیآهوی شما
دو شاهد عدلند که از ما رمیدهای
پیکان تیر غمزهٔ تو در دل من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.