هزار نغمه بهساز شکست ماستگره
به موی کاسهٔ چینی دل صداست گره
ز موج باز نشد عقدهٔ دلگرداب
بهکار ما همه دم ناخن آزماست گره
بهکوشش ازسرمقصدگذشتن آسان نیست
چو جاده رشتهٔ ما را در انتهاستگره
ز خبثگریهام ای غافلان نفس دزدید
به برشگال دم اسب را رواست گره
قناعتم نکشد خجلت زبان طلب
ز فرق تا قدمم یکگهر حیاست گره
به وادییکه پر افشانده استکلفت من
زگرد بادیه پیشانی هواست گره
چو تار سبحه در این دامگاه حیرانی
فلک بهکار من افکند هرکجاست گره
ز خویش مگذر و کوتاه کن ره اوهام
به تار جادهٔ این دشت نقش پاست گره
که غنچهگشت که آغوش گل نکرد ایجاد
به صبر کوش که اینجا گرهگشاست گره
تعلق من و ما سهل نشمری بیدل
تاملی که به تار نفس چهاست گره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف پیچیدگیهای زندگی و دشواریهای انسان در مسیر تحقق اهداف و آرزوها میپردازد. شاعر با بیان تصاویری نمادین از گرهها و عقدهها، به احساسات و چالشهای درونی اشاره میکند. وی از مشکلاتی که در راه رسیدن به مقصد وجود دارد و همچنین از تردیدها و احساسی که ممکن است انسان را درگیر کند، سخن میگوید. در نهایت، شاعر بر اهمیت صبر و تلاش در مواجهه با این دشواریها تأکید میکند و به نوعی امیدواری به حل شدن گرهها و پیدا کردن راه حل اشاره میشود.
هوش مصنوعی: هزار نغمهی زیبا در دل ما وجود دارد که مانند گرهای در موهای پیچیده، در دل ما صدا میزند. این گره نشاندهندهای از زیبایی و دشواریهای درون ماست.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دل آدمی همچنان تحت تاثیر پیچیدگیها و مشکلاتش قرار دارد و هر بار که تلاش میکند تا آن را حل کند، به نوعی با چالشهای جدیدی مواجه میشود. در واقع، آدمی همیشه در حال آزمایش و کشف بینشهای جدید در مورد احساسات و مسائلش است.
هوش مصنوعی: عبارت به این معناست که تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف آسان نیست، زیرا در انتهای مسیر ممکن است موانع و دشواریهایی وجود داشته باشد که حرکت را سخت میکند.
هوش مصنوعی: از بدی دلی که دارم، ای بیخبران، نفس مرا دزدیدهاید؛ در این حال، چه اشکالی دارد که دم اسب را به گردن او بیندازم؟
هوش مصنوعی: من هیچگاه راضی نخواهم شد و در خواستن معذور نمیمانم، زیرا تا زمانی که قدمهایم یک گوهر حیا را در خود دارند، شرم و حیا بر زبانم حاکم خواهد بود.
هوش مصنوعی: به دشت و صحرا که بادها زُبَدش کردهاند، پیشانی این فضا به گرهای در آمده است.
هوش مصنوعی: همچون دانههای تسبیح در این دنیا، که پر از گیجی و ناباوری است، سرنوشت من در هر کجا که برود، به نوعی به دام افتاده است و هر جا که برود، گرهای در کار من ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: از خودت دور نشو و راه خیالات را کوتاه کن، زیرا در تاریکی این دشت، نشانهای از حقیقت وجود دارد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که فردی مانند غنچه در انتظار گل نمانده و با صبر و حوصله تلاش میکند. در اینجا به او یادآوری میشود که گرههای زندگی در این مکان باز خواهند شد و آرامش و صبر میتواند راهگشا باشد.
هوش مصنوعی: پیوند و وابستگی من و ما را آسان نپندار بیدل، چون اگر عمیق به آن فکر کنی، میبینی که این ارتباط به تارهای نفس و جان آدمی گره خورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به رشتهات اثر وهم مدعاست گره
تو گر زبند هوس واشوی کجاست گره
طلسم وحشتی ای بیخبر چه خود راییست
که شبنم تو به بال و پر هواست گره
ز آرمیدگی دل فریب امن مخور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.