در شکنج عزتند ارباب جاه
آبگوهر بر نمیآید ز چاه
نخوت شاهی دهان اژدهاست
شمع را در میکشد آخرکلاه
عمرها شد میتپد بیروی دوست
چون رگ یاقوت در خونم نگاه
در خیالش محو شد آثار من
اینکتان را شست آخر نور ماه
در ادبگاه خم ابروی او
ماه نو دارد زبان عذر خواه
خانهٔ مجنون ما هم دود داشت
روزن چشم غزالان شد سیاه
شعله ی ما را درین آفت سرا
جز به خاکستر نمیباشد پناه
ناامیدی دستگاه زندگیست
تاروپود کسوت صبح است آه
شرم دار ای سرکش از لاف غرور
نیست بال شعلهات جز برگ کاه
باغ و بستان پر مکرر میشود
جانب دل هم نگاهیگاه گاه
در تماشاخانهٔ آیینهام
میشود جوهر چو میسوزد نگاه
عشق را بر نقص استعداد من
گریهٔ ابر است بر حال گیاه
میگدازد شمع و از خود میرود
کای به خود واماندگان این است راه
دم مزن بیدل اگر صاحبدلی
محرم آیینه راکفر است آه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با مضامین عشق، ناامیدی و غرور نوشته شده است. شاعر از دردی عمیق ناشی از دوری از معشوق سخن میگوید و تلخی زندگی بدون عشق را توصیف میکند. او به زیباییهای طبیعت و تاثیری که عشق بر وجود او دارد اشاره میکند، در حالی که به آسیبپذیری و فرسودگی خود در برابر زمان و شرایط سخت زندگی میپردازد. در نهایت، شاعر نسبت به اهمیت humility (تواضع) و حقیقت در روابط انسانی تأکید میکند و به سرکشی و ادعای بیاساس هشدار میدهد.
هوش مصنوعی: در دل عزت و بزرگی، صاحبمنصبان و قدرتمندان به شکلی به دور از دسترس قرار دارند و مانند آبگوهر که نمیتواند از چاه بالا بیاید، آنها نیز در اوج مقام و منزلت خود، از دیگران دور هستند.
هوش مصنوعی: غرور و تکبر سلطنت مانند دهان یک اژدهاست که به آرامی شمع را میمکد و در نهایت خاموشش میکند.
هوش مصنوعی: زندگیها گذشت، ولی عشق و دلبستگی به محبوب همچنان در وجودم زنده است، مانند رنگ یاقوت که در خون من جاری است و میتند.
هوش مصنوعی: در خیال او، نشانههای من از بین رفت و این پارچهها را در پایان نور ماه شست.
هوش مصنوعی: در جایی که زیبایی و هنرِ خمیدگی ابروهای او نمایان است، مثل ماه نو احساس عذرخواهی و دلجویی میکنم.
هوش مصنوعی: در خانهٔ مجنون، دودی بلند شده و به خاطر آن، روزن چشم غزالان تیره و تار شده است. این تصویر نشاندهندهٔ حسرت و اندوهی است که به خاطر عشق ناکام به وجود آمده و بر زندگی او سایه انداخته است.
هوش مصنوعی: شعلهی ما در این دنیای پرآشوب تنها به خاکستر پناه میبرد.
هوش مصنوعی: ناامیدی جزء لاینفک زندگی است و مانند تار و پود لباس صبحگاهی ما را در بر میگیرد. افسوس.
هوش مصنوعی: ای سرکش، از خودپسندی و ادعای بزرگ بودن شرم کن، چرا که هیچ چیز بیشتر از یک برگ کاه زیر شعله تو نیست.
هوش مصنوعی: باغ و بوستان همیشه سرسبز و زیبا میشود، اما دل نیز گاهی لازم است نگاهی به آن بیندازد و از زیباییها و احساسات لذت ببرد.
هوش مصنوعی: در جایی که به تماشای خودم نشستهام، وقتی که مدام به خودم نگاه میکنم، حقیقت وجودم نمایان میشود و به نوعی روح و جوهر من به تصویر کشیده میشود.
هوش مصنوعی: عشق، با وجود نارسایی و کمبودهای من، همچون بارش باران برای گیاهی که به آن نیاز دارد، احساساتی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: شمع در حال ذوب شدن است و به تدریج از بین میرود. ای کسانی که در جا ماندهاید، این راهی است که باید در پیش بگیرید.
هوش مصنوعی: اگر بیدلی میخواهی صحبت کنی، بهتر است سکوت کنی؛ چون صاحب دلان و آگاهان به رازها، در دیدهی خود، شک بیشتر از کفر میبینند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی هر یک چون دو هفته گرد ماه
جامهشان غفه، سموریشان کلاه
ای ممالک را مبارک پادشاه
ای سزای خاتم و تخت و کلاه
تیغ خونخوارت پذیرفتار فتح
عفو جانبخشت خریدار گناه
روز کوشش بحر گردون کر و فر
[...]
گنج عمری داشتی خاقانیا
کم کم از گنج تو گم شد آه آه
شد سیاهی دیدهٔ دولت سپید
شد سپیدی چهرهٔ سلوت سیاه
در زیان عمر یکسانند خلق
[...]
باز یونس را نگر گم گشته راه
آمده از مه به ماهی چند گاه
ای جهانت بر جهانداری دلیل
وی خدایت بر خداوندی گواه
وی ز مهر سایه ات خورشید روی
در جهان، آورده هر روزی پگاه
هم جهان جاه را انصاف و امن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.