گنجور

 
بیدل دهلوی

وصف لب توگر دمد ازگفتگوی ما

گردد چوگوهر آب‌گره درگلوی ما

ای دربهار و باغ به سوی توروی ما

نام تو سکهٔ درم‌گفتگوی ما

بحریم ونیست قسمت ما آرمیدنی

چون موج خفته است‌تپش موبه موی ما

از اختراع مطلب نایاب ما مپرس

با رنگ و بو نساخت‌گل آرزوی ما

ما وحباب آب زیک بحرمی‌کشیم

خالی شدن نبرد پری از سبوی ما

چون صبح چاک سینهٔ ما بخیه‌ای نداشت

پاشیدن غبار نفس شد رفوی ما

عمری‌ست باگداز دل خود مقابلیم

ای آینه عبث نشوی روبروی ما

ناگشته خاک دست نشستیم از غرور

چون شعله بود وقف‌تیمم وضوی ما

نقاش زحمت خط و خال آنقدر مکش

خط می‌کشد به سایهٔ موآب جوی ما

تا چند پروری به نفس مزرع امید

بایدکشید خاطر او را به سوی ما

غماز ناتوانی ما هیچکس نبود

بیدل شکست رنگ برون داد بوی ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما

ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟

نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی

با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما

جستی و یافتی دگری بر مراد دل

[...]

اهلی شیرازی

یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما

باشد که بشکفد گل دولت بروی ما

ای نوبهار جان مگر از ابر رحمتت

رنگی برآورد چمن آرزوی ما

سر رشته گم مکن که ز عهد ازل تورا

[...]

صائب تبریزی

آمد خزان و تر نشد از می گلوی ما

رنگی درین بهار نیامد به روی ما

چون موجه سراب اسیر کشاکشیم

هر چند متصل به محیط است جوی ما

باد مراد کشتی ما زور باده است

[...]

ابوالحسن فراهانی

هرگز نبرد خاطر خوش ره به سوی ما

از باده تر نکرد گلویی سبوی ما

بینم در آینه اگر از بخت واژگون

تمثال نیز روی نتابد ز روی ما

بیدل دهلوی

چون نقش پا ز عجز نگردید روی ما

در سجده خاک شد سر تسلیم خوی ما

بیهوده همچو موج زبان برنمی‌کشیم

لبریز خامشی‌ست چوگوهر سبوی ما

ای وهم عقده بر دل آزاد ما مبند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه