چون نقش پا ز عجز نگردید روی ما
در سجده خاک شد سر تسلیم خوی ما
بیهوده همچو موج زبان برنمیکشیم
لبریز خامشیست چوگوهر سبوی ما
ای وهم عقده بر دل آزاد ما مبند
بیتخم رسته است چو میناکدوی ما
حیرت سجود معبد راز محبتیم
غیر ازگداز نیست چو شبنم وضوی ما
حرفیکه دارد آینه مرهون حیرت است
سیلیخور زبان نشودگفتگوی ما
چون شمع سربلندی عشاق مفت نیست
یعنی به قدر سوختن است آبروی ما
مشهور عالمیم به نقصان اعتبار
اظهارعیب چونگل چشم است بوی ما
گمگشتگان وادی حیرت نگاهیایم
درگرد رنگباخته کن جستجوی ما
از بسکه خوگرفتهٔ وضع ملامتیم
جزرنگ نیستگرشکندکس به روی ما
نتوان کشید هرزهتریهای عاریت
بیدل زبحرنظم بس است آب جوی ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و فلسفی درباره ضعف، عجز و پذیرش است. شاعر به نقش پا و تسلیم در برابر واقعیتهای زندگی اشاره میکند و بیان میکند که در سکوت و خاموشی غرور و خودخواهیاش را رها کرده است. او به عدم آزادی فکر و احساسات اشاره دارد و حیرت و محبت را در سجود خود میبیند. همچنین، شاعر از اعتبار و شهرت خود به عنوان افرادی با نقص صحبت میکند و به دشواری جستجو در مسیر عشق و حقیقت میپردازد. در نهایت، تاکید میکند که نمیتوان بار سنگینی از عیبها را بر دوش کشید و در جستجوی آرامش و نظم در زندگی است.
هوش مصنوعی: به خاطر ناتوانیام، وقتی که بر زمین سجده کردم، اثر پایم بر چهرهام باقی ماند و سر تسلیمم را به خاک گذاشتم.
هوش مصنوعی: ما بیهدف و بیعلت، همچون موج دریا، زبان نمیزنیم، زیرا درون ما از سکوتی عمیق پر شده است که به ارزش و زیبایی مانند گوهر در یک سبوی شفاف است.
هوش مصنوعی: ای خیال نادرست، بر دل آزاد ما سایه ننداز. ما بدون هیچ دلیلی بر ناراحتی، چون گلی آزاده در حال شکفتن هستیم.
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و پیچیدگی احساسات انسانی اشاره شده است. شاعر میگوید که در برابر عشق و محبت، تمامی حالتها و سجودها، تنها نشانهای از حیرت هستند و هیچ چیزی جز شعف و شفافیت وجود ندارد، مانند شبنم که در حال وضو گرفتن است. به عبارتی دیگر، عاشقانههای ما در عشق، تنها تلاشی برای درک عمیقتری از محبت است.
هوش مصنوعی: حرفی که میزنیم و به تفکر و شگفتی وابسته است، مانند سیلی به زبان نمیآید و نمیتوانیم به راحتی در مورد آن گفتگو کنیم.
هوش مصنوعی: عشاق مانند شمعی هستند که با سوختن خود، نوری را به دیگران میدهند و چرا به خاطر عشق و وفاداری، نام و آبروی ما ارزشمند است.
هوش مصنوعی: ما در دنیا به داشتن کمبود اعتبار شناخته شدهایم، همانطور که بوی گل در چشمهایتان کاملاً مشهود است. این نشاندهنده آن است که عیبهای ما در معرض نمایش است و به راحتی قابل مشاهده میباشد.
هوش مصنوعی: ما در وادی حیرت و سرگردانی هستیم، نگاهی به اطراف میاندازیم و در جستجوی چیزی هستیم که رنگ و رو رفته و کمیاب شده است.
هوش مصنوعی: ما آنقدر به وضعیت ملامت و سرزنش عادت کردهایم که اگر هم کسی به ما اعتراض کند، تأثیری بر ما ندارد.
هوش مصنوعی: نمیتوان به راحتی با تفکرات بیهوده کنار آمد. بیدل، تو از دریاچه نظم و ترتیب بهرهمند هستی و آب جوی ما به همین اندازه کافی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما
ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟
نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی
با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما
جستی و یافتی دگری بر مراد دل
[...]
یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما
باشد که بشکفد گل دولت بروی ما
ای نوبهار جان مگر از ابر رحمتت
رنگی برآورد چمن آرزوی ما
سر رشته گم مکن که ز عهد ازل تورا
[...]
آمد خزان و تر نشد از می گلوی ما
رنگی درین بهار نیامد به روی ما
چون موجه سراب اسیر کشاکشیم
هر چند متصل به محیط است جوی ما
باد مراد کشتی ما زور باده است
[...]
هرگز نبرد خاطر خوش ره به سوی ما
از باده تر نکرد گلویی سبوی ما
بینم در آینه اگر از بخت واژگون
تمثال نیز روی نتابد ز روی ما
وصف لب توگر دمد ازگفتگوی ما
گردد چوگوهر آبگره درگلوی ما
ای دربهار و باغ به سوی توروی ما
نام تو سکهٔ درمگفتگوی ما
بحریم ونیست قسمت ما آرمیدنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.