ز پرده آیی اگر از قبای تنگ برون
بهروی گل ننشیند ز شرم رنگ برون
خیال آن مژه خون میکند چه چاره کنم
دل آب گشت و نمیآید این خدنگ برون
زمانه مجمع آیینههای ناصاف است
درون صفا ز کدورت نشسته زنگ برون
حذر کنید ز کینی که از دو دل خیزد
شرار کوفته میآید از دو سنگ برون
بساط صلح گر از عافیت نگردد تنگ
کسی ز خانه نیاید بهعزم جنگ برون
بهار عالم انصاف گر به این رنگست
نرفته است مسلمانی از فرنگ برون
به لاف پیش مبر دعوی توانایی
که خارتنگ نیاید ز پای لنگ برون
ز طعن تیره درونان خدا نگهدارد
نفس جنون زده میآید از تفنگ برون
دریغ محرمی دل نصیب فطرت نیست
نشستهایم ز آیینه همچو زنگ برون
تعلقات جهان حکم نیستان دارد
نشد صدا هم ازین کوچههای تنگ برون
هزار سنگ به دل کوفتیم لیک چه سود
میی نیامد ازین شیشه جز ترنگ برون
نفس نیاز خرام که میکنی بیدل
که سنگ سبزه نیارد بهاین درنگ برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات و چالشهای انسانی در دنیای معاصر سخن میگوید. شاعر از محدودیتها و تنگناهای زندگی و تأثیر آنها بر روح و روان انسان صحبت میکند. او به تضادهایی چون عشق و کینه، صلح و جنگ، و حقیقت و نادرستی اشاره دارد. در اینجا، دلایل شرم و ناتوانیها، به ویژه در مواجهه با مشکلات و ناپاکیهای جامعه، به تصویر کشیده میشود. همچنین، شاعر به وجود کدورتها و سختیهای ارتباطات انسانی پرداخته و به تلاش برای دستیابی به حقیقت و زیبایی در عالم اشاره میکند. در نهایت، او به ضرورت دوری از بدیها و کینهها و همچنین جستجوی شفافیت و صفا در روابط انسانی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر از پرده بیرون بیایی و لباس تنگ را کنار بزنی، گل در برابر تو از شرم رنگش بیرون نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: نگاه آن مژه، دل را به درد میآورد. چه کنم، دل من به اندازهای غمگین شده که نمیتواند این تیر غم از قلبم خارج شود.
هوش مصنوعی: زمانه همچون مجموعهای از آیینههای ناهموار و ناصاف است. درون این آیینهها، صفایی وجود دارد، اما به دلیل کثیفی و زنگاری که بر سطح آنها نشسته، این صفا به خوبی نمایان نمیشود.
هوش مصنوعی: از دشمنی و کینهای که از دلهای دوگانه و متضاد سرچشمه میگیرد، دوری کنید؛ زیرا این کینه مانند آتش غلیان میکند و از برخورد دو سنگ به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر اوضاع صلح و آرامش تحت تأثیر سختی و مشکلات قرار نگیرد، هیچ کس از خانهاش برای جنگ بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر بهار و زیباییهای عالم به این شکل است، پس هیچ مسلمانی از کشورهای غربی به دور نرفته است.
هوش مصنوعی: به زبان ساده میتوان گفت که نیازی به خودستایی و ادعای قدرت و توانایی نیست، زیرا در نهایت، انسانهایی که ناتوانی یا کمبود توان دارند، نمیتوانند به نتایج مثبتی دست یابند.
هوش مصنوعی: خداوند از طعنه و بدگویی افراد حسود و بیخبری محافظت کند، زیرا حال و وضعیت دلم به شدت آشفته و پریشان است و ممکن است به خاطر این خشم و ناراحتی، واکنشی شدید از خود بروز دهم.
هوش مصنوعی: تأسف میخورم که دل بازرگانی بر اثر فطرت ما نصیب نمیشود؛ ما در آینه نشستهایم و مانند زنگهای بیرون هستیم.
هوش مصنوعی: تعلقها و وابستگیهای دنیای ما مانند نیستانی هستند که در آن صدایی نمیرسد و از این کوچههای باریک به هیچجا نمیرود.
هوش مصنوعی: ما هزاران سنگ به دل زدیم، اما چه فایدهای نداشت؛ از این شیشه فقط رنگی بیرون آمد.
هوش مصنوعی: وقتی که سر به سجده نیاز میگذاری و آهسته به جلو میآیی، به خود بگو که سنگ سبزه نمیتواند با این وقفه به کجا برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.