درین نه آشیان غیر از پر عنقا نشد پیدا
همه پیدا شد اما آنکه شد پیدا نشد پیدا
تلاش مطلب نایاب ما را داغ کرد آخر
جهانی رنج گوهر برد جز دریا نشد پیدا
دل گمگشته میگفتند دارد گرد این وادی
به جستوجو نفسها سوختم اما نشد پیدا
فلک درگردش پرگار گم کردهست آرامش
جهان تا سر برون آورد غیر از پا نشد پیدا
دلیل بینشان در ملک پیدایی نمیباشد
سراغ ما کن از گردی کزین صحرا نشد پیدا
چه سازد کس نفس سررشتهٔ تحقیق کم دارد
تو گر داری دماغی جهد کن کز ما نشد پیدا
بهشت و کوثر از حرص و هوس لبریز میباشد
به عقبا هم رسیدم جز همین دنیا نشد پیدا
حضور کبریا تا نقش بستم عجز پیش آمد
برون احتیاج آثار استغنا نشد پیدا
سراغ رفتگان عمریست زین گلشن هوس کردم
به جای رنگ بویی هم از آن گلها نشد پیدا
به ذوق جستجو میباید از خود تا ابد رفتن
هزار امروز و فردا دی شد و فردا نشد پیدا
غم این تنگنایم برنیاورد از پریشانی
نفس آسودگی میخواست اما جا نشد پیدا
درین محفل به امید تسلی خون مخور بیدل
بیا در عالم دیگر رویم اینجا نشد پیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر جستجوی بیپایان انسان برای یافتن معانی عمیق و گمشده است. شاعر به ناامیدی از پیدا کردن حقیقت و مقاصد والای زندگی اشاره میکند و میگوید که در تلاشهایش برای یافتن این گوهر ناب، تنها رنج کشیده و چیزی نیافته است. او از دل گمگشته خود شکایت میکند و به مشکلات جهان اشاره میکند که در آن آرامش و حقیقتی یافت نمیشود. زندگی مادی و دنیا باعث سردرگمی و ناامیدی او شده و در نهایت به این نتیجه میرسد که شاید برای دستیابی به آرامش و حقیقت، باید از این دنیا فرار کند. شعر در نهایت به ناکامیهای وجودی و نیاز به تغییر فضا برای یافتن آرامش و حقیقت میپردازد.
هوش مصنوعی: در این مکان، جز پرندهای افسانهای به نام عنقا، چیزی دیده نشد. همه چیز آشکار گردید، اما آن چیزی که واقعاً نمایان شد، دیگر قابل مشاهده نیست.
هوش مصنوعی: تلاش ما برای یافتن چیزی ارزشمند، در نهایت ما را دچار درد و رنج کرد، چون جز دریا هیچچیز دیگری پیدا نشد که بتواند آن را در خود جای دهد.
هوش مصنوعی: دل گمشدهای میگفتند که در این راه به دنبال چیزی است و در میان این جستوجو، نفسهایش به تنگ آمده و سوخته، اما چیزی پیدا نکرده است.
هوش مصنوعی: آسمان به دور خود میچرخد و آرامش دنیا را به هم ریخته است، به طوری که هیچ چیزی جز پاها از زیر زمین بیرون نیامدهاند.
هوش مصنوعی: دلیل و نشانی از شناسایی در این دنیا وجود ندارد، پس از ما بپرس که هیچ نشانهای از گرد و غبار و بیابان پیدا نشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در پی تحقیقات و بررسیها کمبود توانایی داشته باشد، چه کار میتواند بکند؟ اگر تو در خود نیروی فکری و استعداد داری، تلاش کن؛ زیرا از ما چیزی بهصورت واضح و روشن آشکار نشده است.
هوش مصنوعی: بهشت و کوثر پر از آرزوها و تمناهای دنیایی است و وقتی به بعد از مرگ نگاه میکنم، چیزی جز همین دنیای Materialistic پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: هنگامی که عظمت و بزرگی حضورت را درک کردم و نقشی از آن را ترسیم کردم، حس عجز و ناتوانی من نمایان شد و برایم روشن شد که نیازمندی من هرگز از آثار بینیازی تو قابل مشاهده نیست.
هوش مصنوعی: من مدتهاست که به یاد کسانی که از میان رفتهاند، در این باغ دلانگیز دلتنگی میکنم، اما به جای رنگ و بوی گلها، هرگز هیچ اثری از آنها پیدا نشد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هنر و دانش، باید هر لحظه خود را جستجو کنیم و به پیش برویم. در این مسیر، انتظار برای فرداها فقط وقت را تلف میکند و هیچگاه به نتیجه نخواهیم رسید.
هوش مصنوعی: غم این تنگنا و مشکلات باعث نشد که به آرامش برسم. گرچه دل من آرامش میخواست، اما هیچ نشانهای از آن پیدا نشد.
هوش مصنوعی: در این مهمانی، از شراب تسلی نخشک که غم و اندوهت را فراموش کنی، بیدل، بیا در عالمی دیگر برویم که در اینجا نتوانستیم خودمان را معرفی کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.